nob

/ˈnɑːb//nɒb/

معنی: سر، قلنبه، ضربت بر سر، دستیگره، کسیکه از طبقات بالاباشد
معانی دیگر: (خودمانی) سر، کله، (انگلیس - خودمانی) پول دار، با نفوذ، کله گنده، سرجنبان

جمله های نمونه

1. He acts as if he's one of the nobs.
[ترجمه گوگل]طوری رفتار می کند که انگار یکی از نواب هاست
[ترجمه ترگمان]طوری رفتار می کند که انگار یکی از حضرت اشرف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Morton was a cut above the average nob, that was for sure.
[ترجمه گوگل]مورتون یک برش بالاتر از نوک متوسط ​​بود، مطمئناً
[ترجمه ترگمان]مورتون جایی بالاتر از میانگین nob قرار داشت، به همین خاطر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I live on Nob Hill in San Francisco, one of the most desirable urban addresses in the world.
[ترجمه گوگل]من در Nob Hill در سانفرانسیسکو زندگی می کنم، یکی از مطلوب ترین آدرس های شهری در جهان
[ترجمه ترگمان]من در ناب هیل در سان فرانسیسکو زندگی می کنم، یکی از جذاب ترین سخنرانی های شهری در دنیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Some properties on Nob Hill have fetched prices in the $ million range, she said.
[ترجمه گوگل]او گفت که برخی از املاک در نوب هیل قیمت هایی در محدوده میلیون دلاری داشته اند
[ترجمه ترگمان]او گفت که برخی از ویژگی های ناب هیل قیمت ها را در میلیون دلار آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Don't mix with nobs much.
[ترجمه گوگل]زیاد با نوک قاطی نکنید
[ترجمه ترگمان]با حضرت اشرف قاطی نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is bordered by Powell Street and the Nob Hill District on the west.
[ترجمه گوگل]در غرب با خیابان پاول و ناحیه نوب هیل هم مرز است
[ترجمه ترگمان]این استان هم مرز با خیابان پاول و بخش ناب تپه در غرب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He is not the nob I thought he was.
[ترجمه گوگل]او آن بزرگواری نیست که من فکر می کردم
[ترجمه ترگمان]اون کسی نیست که فکر می کردم هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hob and nob, Doctor, which do you choose, white or red?
[ترجمه گوگل]هاب و نوب آقای دکتر کدام را انتخاب می کنید سفید یا قرمز؟
[ترجمه ترگمان]هاب و nob، دکتر، کدام را انتخاب می کنید سفید یا قرمز؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Which do coco and watermelon nob ache quite?
[ترجمه گوگل]نوبت کوکو و هندوانه کدام را کاملاً درد می کند؟
[ترجمه ترگمان]کدام یک از این nob و nob هندوانه چقدر درد می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Do you notice the hob - and - nob character of their friendship?
[ترجمه گوگل]آیا به شخصیت اصلی دوستی آنها توجه می کنید؟
[ترجمه ترگمان]توجه شما را جلب می کند - شخصیت اصلی دوستی آن ها؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Of nob go up name is different.
[ترجمه گوگل]از nob go up نام متفاوت است
[ترجمه ترگمان]و بر سر کسی که اسمش go فرق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He also put to the sword Nob, the town of the priests, with its men and women, its children and infants, and its cattle, donkeys and sheep.
[ترجمه گوگل]همچنین نوب، شهر کاهنان را با مردان و زنان، کودکان و نوزادان و گاوها و خرها و گوسفندانش به شمشیر زد
[ترجمه ترگمان]او همچنین شمشیر ناب، شهر کشیش ها، با مردان و زنان، فرزندان و اطفال خود و احشام، الاغ ها و گوسفندان خود را به دست او سپرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I gave one for his nob and he fell senseless.
[ترجمه گوگل]من یکی را برای نوبش دادم و او بی حال شد
[ترجمه ترگمان]من یکی را به او دادم و او بی عقل و منطق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He comes from a nob family.
[ترجمه گوگل]او از یک خانواده اشرافی می آید
[ترجمه ترگمان] اون از یه خونواده nob اومده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. During stops at the Nob Hill Cafe, Huntington Park, Pacific Union Club, Fairmont and Mark Hopkins hotels, tour members learn about San Francisco history and vampire lore.
[ترجمه گوگل]در طول توقف در کافه Nob Hill، هانتینگتون پارک، Pacific Union Club، Fairmont و هتل های مارک هاپکینز، اعضای تور در مورد تاریخ سانفرانسیسکو و فرهنگ خون آشام ها می آموزند
[ترجمه ترگمان]در طول توقف در کافه ناب، هانتینگتون پارک، باشگاه اتحاد آرام، Fairmont و مارک هاپکینز، اعضای تور در مورد تاریخچه سان فرانسیسکو و فرهنگ خون آشام ها یاد می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سر (اسم)
slide, secret, edge, end, mystery, point, acme, top, head, tip, inception, beginning, chief, origin, apex, vertex, cover, corona, incipience, headpiece, extremity, glide, piece, flower, lid, pate, noddle, pash, plug, inchoation, lead-off, nob, noggin, sliding

قلنبه (اسم)
lump, block, bloc, nub, pone, hunch, nob

ضربت بر سر (اسم)
nob

دستیگره (اسم)
nob

کسی که از طبقات بالا باشد (اسم)
nob

تخصصی

[نساجی] کلید فشاری برق

انگلیسی به انگلیسی

• a nob is a person who is rich or who comes from a much higher social class than you; an old-fashioned, informal word.

پیشنهاد کاربران

شما به اشتباه �معنی لغت knob� را به جای �لغت nob� نوشته اید.
۱۰۰% غلط است!

بپرس