🔸 معادل فارسی:
بی پرده گفتن / رک گویی / بدون تعارف / بدون نرم کردن حرف
در زبان محاوره ای:
رک و پوست کنده گفت، تعارفو کنار گذاشت، قشنگ گفت چی تو دلشه، بدون ناز و ادا گفت
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( رک گویی – صراحت ) :**
وقتی کسی بدون تلطیف یا زیبا جلوه دادن، حقیقت رو همون طور که هست بیان می کنه
مثال: I’m not sugarcoating it—your behavior was unacceptable.
بی پرده می گم—رفتارت قابل قبول نبود.
2. ** ( بی تعارف – هشدار ) :**
برای آماده کردن شنونده که حرفی که قراره بشنوه، ممکنه تلخ یا سخت باشه
مثال: No sugarcoating it—this is going to hurt.
بدون تعارف بگم—این قراره دردناک باشه.
3. ** ( واقع گرایی – جدیت ) :**
در موقعیت های جدی، برای تأکید بر اینکه حرفی که زده می شه، واقعی و بدون اغراق یا تلطیفه
مثال: No sugarcoating it—he failed the exam badly.
رک بگم—خیلی بد امتحانو افتاد.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
be blunt – be honest – tell it like it is – speak plainly – no BS – be real
بی پرده گفتن / رک گویی / بدون تعارف / بدون نرم کردن حرف
در زبان محاوره ای:
رک و پوست کنده گفت، تعارفو کنار گذاشت، قشنگ گفت چی تو دلشه، بدون ناز و ادا گفت
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( رک گویی – صراحت ) :**
وقتی کسی بدون تلطیف یا زیبا جلوه دادن، حقیقت رو همون طور که هست بیان می کنه
مثال: I’m not sugarcoating it—your behavior was unacceptable.
بی پرده می گم—رفتارت قابل قبول نبود.
2. ** ( بی تعارف – هشدار ) :**
برای آماده کردن شنونده که حرفی که قراره بشنوه، ممکنه تلخ یا سخت باشه
مثال: No sugarcoating it—this is going to hurt.
بدون تعارف بگم—این قراره دردناک باشه.
3. ** ( واقع گرایی – جدیت ) :**
در موقعیت های جدی، برای تأکید بر اینکه حرفی که زده می شه، واقعی و بدون اغراق یا تلطیفه
مثال: No sugarcoating it—he failed the exam badly.
رک بگم—خیلی بد امتحانو افتاد.
________________________________________
🔸 مترادف ها: