هنوز ننشسته بود که تلفن زنگ زد
هنوز به کنار دریا نرسیده بودیم که بارون شروع شد .
ساختار کلی به نقل از آقای محمد خرمی
no sooner had/did . . . than
used to say that something happened
almost immediately after something else
No sooner had he sat down than the 🔧
phone rang.
بلافاصله بعد از اینکه به ساحل رسیدیم باران شروع شد
خیلی زود، بلافاصله
هنوز اتفاق اولی به طور کامل انجام نشده بود که دومی افتاد
به محض اینکه
بلافاصله