انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
عبارت "no go" به معنای "غیرممکن" یا "ناممکن" است و معمولاً برای اشاره به چیزی استفاده می شود که نمی تواند اتفاق بیفتد یا قابل انجام نیست. این عبارت در مکالمات روزمره برای نشان دادن این که یک موقعیت یا شرایط قابل انجام نیست، به کار می رود.
... [مشاهده متن کامل]
معانی مختلف "no go":
1. غیرممکن یا غیرقابل انجام:
"This plan is a no go. "
( این برنامه غیرممکن است / نمی شود این کار را انجام داد. )
2. موقعیت یا برنامه ای که شکست خورده است:
"The project was a no go due to lack of funding. "
( این پروژه به دلیل کمبود بودجه ناموفق بود. )
3. موردی که به دلیل مشکلات یا موانع پیش رو قابل قبول نیست:
"The road was a no go because of the heavy traffic. "
( جاده به دلیل ترافیک سنگین قابل عبور نبود. )
به طور خلاصه، "no go" به هر چیزی اشاره دارد که به دلایلی نمی تواند ادامه یابد یا انجام شود. این عبارت معمولاً در موقعیت های منفی یا زمانی که چیزی عملاً شکست خورده یا ناموفق است به کار می رود.
Chatgpt
... [مشاهده متن کامل]
معانی مختلف "no go":
1. غیرممکن یا غیرقابل انجام:
( این برنامه غیرممکن است / نمی شود این کار را انجام داد. )
2. موقعیت یا برنامه ای که شکست خورده است:
( این پروژه به دلیل کمبود بودجه ناموفق بود. )
3. موردی که به دلیل مشکلات یا موانع پیش رو قابل قبول نیست:
( جاده به دلیل ترافیک سنگین قابل عبور نبود. )
به طور خلاصه، "no go" به هر چیزی اشاره دارد که به دلایلی نمی تواند ادامه یابد یا انجام شود. این عبارت معمولاً در موقعیت های منفی یا زمانی که چیزی عملاً شکست خورده یا ناموفق است به کار می رود.
🔸 معادل فارسی:
غیرقابل انجام / ممنوع / شکست خورده / بی نتیجه
در زبان محاوره ای:
نشدنیه، نمی گیره، بی خیاله، جواب نمی ده، نمی شه رفت سراغش
________________________________________
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( صفت – تصمیم گیری ) :**
چیزی که قابل اجرا نیست، رد شده، یا به دلایل مختلف غیرممکنه
مثال: That plan is a no - go—it’s too risky.
اون برنامه شدنی نیست—خیلی ریسکیه.
2. ** ( اسم – موقعیت ممنوع ) :**
منطقه یا شرایطی که ورود یا اقدام در اون ممنوع یا خطرناکه
مثال: The alley is a no - go after dark.
اون کوچه بعد از تاریکی ممنوعه.
3. ** ( فنی یا اداری ) :**
در تست ها یا بررسی ها، برای چیزی که رد شده یا استاندارد رو نگذرونده
مثال: The prototype was a no - go in the final test.
نمونه ی اولیه تو تست نهایی رد شد.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
impossible – off - limits – rejected – failed – forbidden – not allowed
غیرقابل انجام / ممنوع / شکست خورده / بی نتیجه
در زبان محاوره ای:
نشدنیه، نمی گیره، بی خیاله، جواب نمی ده، نمی شه رفت سراغش
________________________________________
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( صفت – تصمیم گیری ) :**
چیزی که قابل اجرا نیست، رد شده، یا به دلایل مختلف غیرممکنه
مثال: That plan is a no - go—it’s too risky.
اون برنامه شدنی نیست—خیلی ریسکیه.
2. ** ( اسم – موقعیت ممنوع ) :**
منطقه یا شرایطی که ورود یا اقدام در اون ممنوع یا خطرناکه
مثال: The alley is a no - go after dark.
اون کوچه بعد از تاریکی ممنوعه.
3. ** ( فنی یا اداری ) :**
در تست ها یا بررسی ها، برای چیزی که رد شده یا استاندارد رو نگذرونده
مثال: The prototype was a no - go in the final test.
نمونه ی اولیه تو تست نهایی رد شد.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
بی فایده - بیخود
ممنوعه
غیرممکن؛ ناامیدکننده؛ ممنوع؛ مجاز نبودن؛ قابل قبول نبودن؛ لغو شدن؛ عقیم ماندن؛ مجاز به ادامه نبودن؛ بی ثمر؛ بی حاصل؛ بی فایده؛ بیهوده؛ عبث؛ عقیم
... [مشاهده متن کامل]
دوباره سعی کردم استارت بزنم اما بی ثمر بود.
شلوارک اینجا ممنوع است - باید شلوار و کفش بلند بپوشید.
پرتاب فضایی سه شنبه لغو شد ( عقیم ماند یا مجاز نیست ) آماده ی رفتن یا ادامه ی راه نیست.
ریچارد: بازرس!
بازرس یاپ: خوب، آقا، بفرمایید ببینم موضوع چیه؟
ریچارد ( عمدا ) : من پدرم را کشتم.
بازرس یاپ ( با لبخند ) : غیر ممکنه قربان.
ریچارد: چی؟
بازرس یاپ: نه، آقا، این ایده خریدار نداره ( این ایده کار نمیکنه یا این حرف غیر عملی است ) . من می دونم که شما به خانم به ظاهر خوبتان خیلی علاقه دارید - تازه ازدواج کرده و از اینجور حرف ها. اما، به صراحت بگم، این که به خاطر یک زن بد، گردن خود را در طنابِ چوبه ی دار قرار دهید، فایده ای ندارد. اگرچه او ظاهر خوبی دارد.
گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه ی #قهوه ی تلخ، # اثر آگاتا کریستی

به معنای غیرممکن بودن، نشدنی بودن یا یه جورایی فایده ای نداشتن هست.
مثلا:
... [مشاهده متن کامل]
ساعت ها تلاش کردن تاراضیش کنن از پشت بوم بیاد پایین، اما فایده ای نداشت!
یه جاهاییم می شه اون رو معادل ممنوع بودن دونست.
مثلا:
پوشیدن شلوارک اینجا ممنوعه، باید کفش و شلوار بلند بپوشین.
منظقه ممنوعه