no end of


بسیار، زیاد

جمله های نمونه

1. It caused me no end of worry.
[ترجمه گوگل]باعث نگرانی من شد
[ترجمه ترگمان]این باعث نگرانی من نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I've had no end of problems recently.
[ترجمه گوگل]من اخیراً هیچ مشکلی نداشتم
[ترجمه ترگمان]اخیرا دچار مشکلاتی شده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We had no end of trouble getting them to agree.
[ترجمه گوگل]ما هیچ مشکلی برای توافق آنها نداشتیم
[ترجمه ترگمان]ما هیچ مشکلی برای راضی کردن آن ها نداشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If you don't want the job, there's no end of people willing to take your place.
[ترجمه گوگل]اگر شغل را نمی‌خواهید، پایانی برای افرادی وجود ندارد که بخواهند جای شما را بگیرند
[ترجمه ترگمان]اگر تو این کار را نمی خواهی، هیچ پایانی وجود ندارد که مردم جای تو را بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This will cause no end of trouble.
[ترجمه گوگل]این بدون پایان دردسر ایجاد خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]این دلیل نمیشه که دردسر درست بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. My doctor's a nice young man, takes no end of trouble.
[ترجمه گوگل]دکتر من مرد جوان خوبی است، هیچ مشکلی را تحمل نمی کند
[ترجمه ترگمان]دکتر من جوان خوبی است و هیچ نتیجه ای ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Many own luxury homes with swimming pools and no end of household gadgets.
[ترجمه گوگل]بسیاری صاحب خانه‌های لوکس با استخر و بدون وسایل خانگی هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از خانه های مجلل خود را با استخرهای شنا و بدون سر و صدا در خانه به سر می بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They'd caused no end of problems for the nomes.
[ترجمه گوگل]آنها هیچ مشکلی برای نام ها ایجاد نکرده بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها هیچ پایانی برای مشکلات for نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mr. Hertz: Oh, you have caused me no end of trouble!
[ترجمه گوگل]آقای هرتز: اوه، تو برای من هیچ مشکلی ایجاد نکردی!
[ترجمه ترگمان]اوه، تو باعث دردسر من شدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He has no end of books.
[ترجمه گوگل]او پایان کتاب ندارد
[ترجمه ترگمان]دیگر هیچ کتابی در کار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We went to no end of trouble.
[ترجمه گوگل]ما به دردسر بی پایان رفتیم
[ترجمه ترگمان]ما به دردسر افتادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We had no end of a good time.
[ترجمه گوگل]ما پایان خوبی نداشتیم
[ترجمه ترگمان]ما وقت خوبی نداشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I had no end of a benefit getting things straight.
[ترجمه گوگل]من هیچ سودی نداشتم که همه چیز را درست کنم
[ترجمه ترگمان]من هیچ سودی برای بدست آوردن چیزها نداشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There are no end of opportunities for young people nowadays.
[ترجمه گوگل]این روزها فرصت ها برای جوانان پایانی نیست
[ترجمه ترگمان]امروزه هیچ فرصتی برای جوانان وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• continuous, infinite, ongoing (slang)

پیشنهاد کاربران

بپرس