no brainer

پیشنهاد کاربران

تابلو بودن
🔸 معادل فارسی:
تصمیم واضح / انتخاب بدون فکر / گزینه ی بدیهی
در زبان محاوره ای:
یه چیزیه که معلومه، نیاز به فکر نداره، معلومه باید همینو انتخاب کرد
________________________________________
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ** ( تصمیم گیری – غیررسمی ) :**
چیزی که آن قدر واضح، ساده، یا منطقیه که نیاز به فکر کردن نداره
مثال:
Choosing the cheaper and better option was a no - brainer.
انتخاب گزینه ی ارزون تر و بهتر یه تصمیم واضح بود.
2. ** ( طنزآمیز – رسانه ای ) :**
برای تأکید بر بدیهی بودن یک انتخاب یا نتیجه، گاهی با لحن شوخی یا اغراق
مثال: It’s a no - brainer—of course we should go!
نیاز به فکر نداره—معلومه باید بریم!
3. ** ( استعاری – فرهنگی ) :**
برای توصیف موقعیتی که جواب یا واکنش درست خیلی روشنه، حتی اگر پیچیدگی هایی در ظاهر وجود داشته باشه
مثال: Supporting that policy is a no - brainer for most voters.
حمایت از اون سیاست برای بیشتر رأی دهنده ها یه انتخاب بدیهیه.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
obvious choice – easy decision – clear call – straightforward option – slam dunk – done deal

با عقل جور در نمی اومد.
it was a no - brainer.
خیلی واضحه. اصلا ( این تصمیم ) فکر کردن نمیخواد.
فکر کردن نداره
چیزی که اینقدر ساده است که نیازی به فکر کردن ندارد
تابلو
بی فکرانه
غیرعاقلانه
سهل الهضم؛ سهل الفهم. سهل الدرک

آشکار - بی نیاز به فکر کردن
بی محتوا
ساده، پرواضح، مبرهن
ساده انگارانه
واضح، روشن
( مثل ) آب خوردن
واضح، روشن، بدیهی، معلوم
فکر کردن نمیخواد
- چیزی ساده که نیاز به فکر کردن کمی داشته باشد
Taking that job over the one I had was a no - brainer
- چیزی که انجام دادن یا فهمیدن آن بسیار ساده باشد
The decision to invest in the energy company was a no - brainer
بدیهی
شکی درش نیست
چیزی که آنقدر واضح است که نیاز به فکر کردن ندارد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)