nixon

/ˈnɪksən//nixon/

ریچارد نیکسون (سی و هفتمین رئیس جمهور امریکا)

جمله های نمونه

1. his impression of nixon was hilarious
ادا درآوردن او از نیکسون خنده دار بود.

2. Nixon and Agnew swept to victory with 47 million votes.
[ترجمه گوگل]نیکسون و اگنیو با 47 میلیون رای به پیروزی رسیدند
[ترجمه ترگمان]نیکسون و Agnew با ۴۷ میلیون رای به پیروزی رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In 197 Nixon himself went to China to set the seal on the new relationship.
[ترجمه گوگل]در سال 197 نیکسون خود به چین رفت تا مهر و موم را بر روابط جدید بگذارد
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۷ سال گذشته خود نیکسون به چین رفت تا مهر رابطه جدید را تنظیم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Winston Churchill and Richard Nixon were both controversial figures.
[ترجمه گوگل]وینستون چرچیل و ریچارد نیکسون هر دو چهره های جنجالی بودند
[ترجمه ترگمان]وینستون چرچیل و ریچارد نیکسون هر دو چهره های جنجالی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Kennedy edged out Nixon in the 1960 presidential election.
[ترجمه گوگل]کندی در انتخابات ریاست جمهوری 1960 از نیکسون پیشی گرفت
[ترجمه ترگمان]کندی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۶۰ به سمت نیکسون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His involvement in the Watergate evaporated any hope Nixon had for a political career.
[ترجمه گوگل]مشارکت او در واترگیت هر گونه امیدی را که نیکسون برای حرفه سیاسی داشت از بین برد
[ترجمه ترگمان]دخالت او در واترگیت هر امیدی را که نیکسون برای یک شغل سیاسی داشت از بین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This happened frequently during the Nixon Administration.
[ترجمه گوگل]این اتفاق مکرر در دوران دولت نیکسون رخ داد
[ترجمه ترگمان]این اتفاق در دوران حکومت نیکسون به کرات رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He achieved notoriety as chief counsel to President Nixon in the Watergate break-in.
[ترجمه گوگل]او به عنوان مشاور ارشد رئیس جمهور نیکسون در حمله واترگیت به شهرت رسید
[ترجمه ترگمان]او به عنوان مشاور اصلی رئیس جمهور نیکسون در حمله به واترگیت معروف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Nixon pushed on with the weapons development program.
[ترجمه گوگل]نیکسون برنامه توسعه تسلیحات را ادامه داد
[ترجمه ترگمان]نیکسون برنامه توسعه سلاح ها را ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nixon felt that he was being victimized by the media.
[ترجمه گوگل]نیکسون احساس می کرد که توسط رسانه ها قربانی می شود
[ترجمه ترگمان]نیکسون حس کرد که قربانی رسانه ها شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Referee Bob Nixon was told of the outburst and immediately showed the red card to the big target man.
[ترجمه گوگل]به داور باب نیکسون در مورد طغیان گفته شد و بلافاصله کارت قرمز را به مرد هدف بزرگ نشان داد
[ترجمه ترگمان]به \"باب نیکسون\" گفته شد و بلافاصله کارت قرمز را به مرد هدف بزرگ نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Nixon, the loner, was a workhorse with determination.
[ترجمه گوگل]نیکسون، تنها، یک اسب کار با اراده بود
[ترجمه ترگمان]نیکسون، که تنها و تنها بود، با پشت کار کارا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. President Nixon created the Environmental Protection Agency, crucially acknowledging environmental stewardship as necessarily a federal task.
[ترجمه گوگل]پرزیدنت نیکسون آژانس حفاظت از محیط زیست را ایجاد کرد و به طور اساسی نظارت بر محیط زیست را به عنوان یک وظیفه فدرال پذیرفت
[ترجمه ترگمان]پرزیدنت نیکسون سازمان حفاظت از محیط زیست را تاسیس کرد، که در آن نظارت بر حفظ محیط زیست به عنوان لزوما یک وظیفه فدرال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Franken sided with his father, a Nixon supporter, against his mother, the Kennedy advocate.
[ترجمه گوگل]فرانکن در کنار پدرش، یکی از حامیان نیکسون، علیه مادرش، مدافع کندی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]Franken از پدر خود، یکی از حامیان نیکسون، در برابر مادرش، وکیل کندی حمایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• family name; richard milhous nixon (1913-1994), 37th president of the united states (1969-1974)

پیشنهاد کاربران

بپرس