nitwit

/ˈnɪtwɪt//ˈnɪtwɪt/

بی عقل، ابله، احمق، نابخرد، خنگ، ادم پریشان حواس، ادم کله خشک و احمق

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a dimwitted, foolish, or stupid person.
مشابه: dullard, dunce, fool, half-wit, idiot, imbecile, moron, nincompoop, ninny, simpleton

- I am such a nitwit at parties, always saying silly things that I regret later.
[ترجمه گوگل] من در مهمانی ها آنقدر بداخلاق هستم و همیشه حرف های احمقانه ای می زنم که بعداً پشیمان می شوم
[ترجمه ترگمان] من در مهمانی ها چنان آدم احمق و احمقی هستم که همیشه حرف های احمقانه می زنم که بعدا پشیمان می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Why did you do that, you nitwit?
[ترجمه گوگل]چرا این کار را کردی، نادان؟
[ترجمه ترگمان]چرا این کار رو کردی، ای احمق؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Given the collection of egomaniacs and nitwits who represent the Cowboys, this was quite refreshing.
[ترجمه گوگل]با توجه به مجموعه‌ای از آدم‌های خودمحور و نیتی‌ویت‌هایی که نماینده کابوی‌ها هستند، این کاملاً با طراوت بود
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن مجموعه of و nitwits که the را نمایندگی می کنند، این کاملا دوباره سازی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sven's a nitwit. He got caught playing away and then embarrassed himself in a tabloid sting. You would have to be a fool to be so careless.
[ترجمه گوگل]سون یک هشیار است او در حال بازی در خارج از خانه گرفتار شد و سپس در یک نشریه خجالت زده شد برای اینکه اینقدر بی خیال باشی باید احمق باشی
[ترجمه ترگمان]سون یه احمق بود او در حال بازی کردن بود و بعد خودش را در یک سوزش عمومی سرزنش کرد باید احمق باشی که اینقدر بی دقت باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. That nitwit got drunk and flirted with the boss'wife.
[ترجمه گوگل]آن نیشکر مست شد و با همسر رئیس معاشقه کرد
[ترجمه ترگمان]اون احمق مست کرد و با زن رئیس لاس زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Would you stop doing those nitwit tricks?
[ترجمه گوگل]آیا از انجام آن ترفندهای nitwit دست می کشید؟
[ترجمه ترگمان]میشه بس کنی اون کارای احمقانه ای رو انجام بدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You're a real nitwit. Why should you Badmouth his girlfriend in his face?
[ترجمه گوگل]تو یک آدم غمگین واقعی هستی چرا باید دوست دخترش را در صورتش بدموت کنی؟
[ترجمه ترگمان] تو یه آدم احمق واقعی هستی چرا تو باید دوست دخترش رو تو صورتش ببینی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Has that nitwit lost his hat again?
[ترجمه گوگل]آیا آن نیتویت دوباره کلاهش را گم کرده است؟
[ترجمه ترگمان]اون احمق دوباره کلاهش رو از دست داد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You’re a real nitwit. Why should you badmouth his girlfriend in his face?
[ترجمه گوگل]شما یک دانای واقعی هستید چرا باید به صورت دوست دخترش بدگویی کنی؟
[ترجمه ترگمان]تو یه آدم احمق واقعی هستی چرا تو باید دوست دخترش رو تو صورتش ببینی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Good, bright, yet for ever passed over and having to report to some nitwit with the right school connections and bloodlines.
[ترجمه گوگل]خوب، روشن، با این حال برای همیشه گذشته است و مجبور به گزارش به برخی از nitwit با ارتباطات مدرسه و خطوط خونی مناسب
[ترجمه ترگمان]خوب، درخشان، با این وجود، برای همیشه از بین رفت و مجبور شد به یه آدم احمق که با ارتباطات درست و درستی ارتباط داره، گزارش بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Being an unattached woman who would rather not be somehow meant you were a nitwit, a bubblehead who had few concerns beyond shopping, pedicures and "Will he call?"
[ترجمه گوگل]زنی بی‌تفاوت بودن که ترجیح می‌دهد به نوعی به این معنا نباشد که شما یک آدم غمگین هستید، یک آدم حباب‌دار که دغدغه‌های کمی جز خرید، پدیکور و "آیا او تماس خواهد گرفت؟"
[ترجمه ترگمان]یک زن مجرد بودن که ترجیح می داد به هیچ وجه به این معنا نباشد که شما یک مرد ایرلندی هستید، کسی که بیش از حد به خرید علاقه دارد، pedicures و \"آیا او تماس خواهد گرفت؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• idiot, dummy (slang)
if you call someone a nitwit you mean that you think they are stupid or silly; an informal word.
stupid person, idiot, imbecile

پیشنهاد کاربران

Nitpick : ایرادگیر - مته به خشخاش گذار
Nit : تخم شپش - رشک
Wit : هوش
Nitwit : خنگ - احمق - نادان . . . . . .
معنی تحت الفظی : کسی که هوش بسیار اندکی در حد صفر داره
مثال؛
He couldn’t find his keys again? What a nitwit!
In a playful banter between friends, one might say, “You’re such a nitwit sometimes. ”
A person might use the term to describe a comical mishap, such as, “I tripped over my own feet like a nitwit. ”
stupid person
A silly person
احمق
کودن

بپرس