هسته اصلی یک مسئله - جزئیات مهم و عملی یک موضوع - جزئیات اصلی و مهم
### ۱. ترکیب کلمات ساده با بار معنایی خاص
"Nitty" از "nit" می آید که به معنی تخم شپش است – چیزی بسیار ریز و دقیق.
"Gritty" به معنی "دارای شن ریزه" یا "زبر و سخت" است، و می تواند اشاره به چیزهای زمخت یا واقعی و زمینی داشته باشد.
... [مشاهده متن کامل]
ترکیب این دو، تصویری از چیزهای ریز و خشن و واقعی می سازد — یعنی �واقعیات پایه ای، اساسی و نه سطحی�.
- - -
### ۲. استفاده در مکالمات برای رفتن سر اصل مطلب
در زبان انگلیسی، مردم وقتی می خواهند از بحث های سطحی عبور کنند و وارد بخش های واقعی و مهم یک موضوع شوند، می گویند:
> Let's get down to the nitty - gritty.
یعنی "بیا برویم سر اصل ماجرا، جزئیات واقعی. "
- - -
### ۳. رشد معنایی از طریق استفاده
این عبارت در دههٔ ۱۹۶۰ در آمریکا رایج شد، به ویژه در میان فعالان حقوق مدنی، و به تدریج به صورت یک اصطلاح پذیرفته شده برای اشاره به �اصل موضوع� درآمد. هرچند برخی گمانه زنی ها دربارهٔ ریشهٔ نژادپرستانه هم وجود داشته، اما شواهد دقیق آن را تأیید نمی کنند.
English Meaning:
The most basic, essential, or practical details of a subject; the core or heart of a matter, especially after ignoring unimportant parts.
Persian ( Farsi ) :
جزئیات اصلی و اساسی یک موضوع؛ نکات پایه ای و مهم پس از کنار گذاشتن حواشی
- - -
### Contextual Uses:
1. To get to the nitty - gritty
Meaning: To start discussing the most important and fundamental aspects.
Farsi: رفتن سر اصل مطلب
Example: Let’s skip the small talk and get down to the nitty - gritty.
بیایید حرف های اضافه را کنار بگذاریم و برویم سر اصل مطلب.
2. Know the nitty - gritty
Meaning: To understand the practical, detailed part of something.
Farsi: دانستن جزئیات دقیق و کاربردی
Example: She knows the nitty - gritty of running a restaurant.
او جزئیات عملیاتی رستوران داری را می داند.
3. The nitty - gritty of something
Meaning: The essential details of something specific.
Farsi: اصل و اساسِ یک موضوع خاص
Example: He explained the nitty - gritty of how the engine works.
او جزئیات اصلیِ عملکرد موتور را توضیح داد.
chatgpt
جزئیات، ریزه کاری ها، حواشی
I don't need to know the nitty - gritty of what happened during your meeting with the client. Just tell me the main points.
مبتنی بر ، بر مبنای ، بر اساس
مبانی
اصول
the essential substance or details of a matter; basics; cruxاصطلاح عامیانه
اصل مطلب یا کار، لُب مطلب یا کلام
جزئیات اساسی یا اصلی یک موقعیت، وظیفه یا مشکل. اغلب به معنای ورود به جزئیات یا تمرکز بر مهمترین جنبه ها است.
... [مشاهده متن کامل]
Let's skip the chitchat and get down to the nitty - gritty.
Before we start the project, let’s get into the nitty - gritty of the budget and timeline.
Have we considered all the nitty - gritty details of this proposal?
مهم ترین و اصولی ترین ویژگی های یک چیز.
اصل مطلب، اصل قضیه
سر اصل موضوع رفتن
چم و خم [کار]
Basic facts of a situation
جنبه های مهم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)