1. A lot of nit-picking was going on about irrelevant things.
[ترجمه گوگل]در مورد چیزهای بی ربط، کله پاچه های زیادی در جریان بود
[ترجمه ترگمان]یه عالمه چیزای دیگه هم که مربوط به مسائل مربوط به نامربوط میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یه عالمه چیزای دیگه هم که مربوط به مسائل مربوط به نامربوط میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. You shouldn't nitpick, I had done my best.
[ترجمه Khashayar Heidari] نباید مته به خشخاش بزنی، من بهترینم را گزاشتم.|
[ترجمه گوگل]نبايد غر بزني، من تمام تلاشم را كرده بودم[ترجمه ترگمان]تو نباید این کار را بکنی، من بهترین کار را کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I can get down to nitpicking detail, I am pretty fussy about certain things.
[ترجمه گوگل]من می توانم به جزئیات دقیق بپردازم، من در مورد برخی چیزها بسیار دمدمی مزاج هستم
[ترجمه ترگمان]من می تونم به جزئیات این موضوع پی ببرم و راجع به مسائل خاصی ایراد می گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من می تونم به جزئیات این موضوع پی ببرم و راجع به مسائل خاصی ایراد می گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. If you spent less time nitpicking, you'd get more work done.
[ترجمه گوگل]اگر زمان کمتری را صرف نیش زدن کرده باشید، کار بیشتری انجام خواهید داد
[ترجمه ترگمان]اگر وقت کمتری صرف nitpicking می کردی کار بیشتری انجام می دادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر وقت کمتری صرف nitpicking می کردی کار بیشتری انجام می دادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Soames was getting impatient with his daughter's constant nitpicking.
[ترجمه گوگل]سومز نسبت به نیش زدن مداوم دخترش بی تاب می شد
[ترجمه ترگمان]سومز بیش از پیش بی قرار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سومز بیش از پیش بی قرار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. And finally, the bottom line, is the budget approved without long delay and nit-picking?
[ترجمه گوگل]و در آخر اینکه آیا بودجه بدون تأخیر طولانی تصویب می شود؟
[ترجمه ترگمان]و در نهایت، خط پایین، بودجه مورد تایید بدون تاخیر طولانی و انتخاب مجدد است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و در نهایت، خط پایین، بودجه مورد تایید بدون تاخیر طولانی و انتخاب مجدد است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Critics point out the nit-picking thoroughness which legal authorities in the Republic so often bring to bear on extradition requests.
[ترجمه گوگل]منتقدان به دقت دقیقی اشاره می کنند که مقامات قانونی در جمهوری اغلب در مورد درخواست های استرداد اعمال می کنند
[ترجمه ترگمان]منتقدان به این موضوع اشاره می کنند که مقامات قانونی در جمهوری خواهان رسیدگی به درخواست های استرداد مجرمین هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]منتقدان به این موضوع اشاره می کنند که مقامات قانونی در جمهوری خواهان رسیدگی به درخواست های استرداد مجرمین هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Yet it hesitates, and takes refuge in nit-picking.
[ترجمه گوگل]با این حال مردد می شود و به گردگیری پناه می برد
[ترجمه ترگمان]با این حال، تردید می کند، و به این فکر می کند که …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، تردید می کند، و به این فکر می کند که …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Today the old-fashioned kind of graft mostly gets stamped on by a fiercely nit-picking bureaucracy.
[ترجمه گوگل]امروزه نوع قدیمی پیوند عمدتاً توسط یک بوروکراسی شدیداً تند تیز کوبیده می شود
[ترجمه ترگمان]امروزه، این نوع پیوند کهنه اغلب توسط یک تکه کاغذ گیر پر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]امروزه، این نوع پیوند کهنه اغلب توسط یک تکه کاغذ گیر پر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Most businesses, especially small businesses, can not afford to squander vast sums of money on such refined legalistic nit-picking.
[ترجمه گوگل]اکثر کسب و کارها، به ویژه مشاغل کوچک، نمی توانند مبالغ هنگفتی از پول را برای چنین تصمیم گیری قانونی هدر دهند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کسب و کارها، به خصوص کسب و کاره ای کوچک، نمی توانند مبالغ هنگفتی پول صرف خرید و فروش کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کسب و کارها، به خصوص کسب و کاره ای کوچک، نمی توانند مبالغ هنگفتی پول صرف خرید و فروش کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I've had enough of your constant nit-picking. Why can't you say something encouraging?
[ترجمه گوگل]من به اندازه کافی از نیت چیدن مداوم شما خسته شدم چرا نمی توانید چیزی دلگرم کننده بگویید؟
[ترجمه ترگمان]من به اندازه کافی تو رو گیر اوردم چرا تو نمی تونی یه چیزی دلگرم کننده به من بگی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من به اندازه کافی تو رو گیر اوردم چرا تو نمی تونی یه چیزی دلگرم کننده به من بگی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She finally nitpicked colours again.
[ترجمه گوگل]او بالاخره دوباره رنگ ها را انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان]او بالاخره رنگ ها را دوباره کشف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او بالاخره رنگ ها را دوباره کشف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The firer to lover's nitpicking, is the source in to love nitpicking, to loses the free . . .
[ترجمه گوگل]آتش گیر به گزیدن عاشق، سرچشمه در دوست داشتن نیش زدن، به از دست دادن آزاد است
[ترجمه ترگمان]The عاشق nitpicking، منبع عشق به nitpicking است، که آزادی را از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The عاشق nitpicking، منبع عشق به nitpicking است، که آزادی را از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Nitpicking is not welcome in out office.
[ترجمه گوگل]Nitpicking در خارج از دفتر استقبال نمی شود
[ترجمه ترگمان]Nitpicking در خارج از کشور مورد استقبال قرار نمی گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Nitpicking در خارج از کشور مورد استقبال قرار نمی گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. But all that is nitpicking.
[ترجمه گوگل]اما همه اینها بداخلاق است
[ترجمه ترگمان]اما همه این ها nitpicking است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما همه این ها nitpicking است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید