nitpicker

جمله های نمونه

1. I hate to sound like a nitpicker, but I found a comma missing in your third paragraph and another comma missing down in the tenth paragraph.
[ترجمه گوگل]من متنفرم که شبیه یک نت پیکر به نظر برسم، اما متوجه شدم که یک کاما در پاراگراف سوم شما و یک کاما در پاراگراف دهم وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]متنفرم از اینکه مثل a به نظر برسم، اما یک ویرگول توی پاراگراف سوم و یک ویرگول هم که در پاراگراف دهم ناپدید شده بود پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I hate to sound like a nitpicker, but I found a comma missing in your third paragraph.
[ترجمه گوگل]من متنفرم که شبیه یک نت پیکر به نظر برسم، اما متوجه شدم که یک کاما در پاراگراف سوم شما وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]متنفرم از اینکه مثل a حرف بزنم اما یه ویرگول توی پاراگراف سوم تو گم کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The nitpicker who criticizes her is her best friend Laura.
[ترجمه گوگل]کسی که از او انتقاد می کند بهترین دوستش لورا است
[ترجمه ترگمان]The که او را دوست دارد بهترین دوستش لورا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A nitpicker who obsesses over each dime is too tense to live with market risks.
[ترجمه گوگل]فردی که به هر سکه وسواس فکر می کند، آنقدر تنش دارد که نمی تواند با ریسک های بازار زندگی کند
[ترجمه ترگمان]A که بیش از هر ده سنتی را جذب می کند، برای زندگی با خطرات بازار بیش از حد عصبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A nitpicker, obsessing over dimes, is too stiff to place orders.
[ترجمه گوگل]یک nitpicker که روی سکه ها وسواس دارد، برای سفارش دادن خیلی سفت است
[ترجمه ترگمان]، یه \"nitpicker\"، بیش از ۱۰ سنتی خیلی سخته که دستورها رو اجرا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He is such a nitpicker!
[ترجمه Nazaninhdd] اون خیلی ایرادگیر هست
|
[ترجمه گوگل]او یک انقدر نازک است!
[ترجمه ترگمان]عجب a است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who obsessively pays attention to petty flaws or details

پیشنهاد کاربران

This term is used to describe someone who pays excessive attention to small details or flaws. A nitpicker is often seen as annoying because they focus on minor issues that others may not find important.
...
[مشاهده متن کامل]

این اصطلاح برای توصیف شخصی استفاده می شود که بیش از حد به جزئیات یا نقص های کوچک توجه می کند. یک nitpicker اغلب به عنوان آزاردهنده دیده می شود زیرا آنها روی مسائل جزئی تمرکز می کنند که ممکن است دیگران آن را مهم ندانند.
ملا لغتی یا صحیح آن ملانقطی ( آنکه به جزئیات رسوم و آداب قانون یا قاعده یا رسمی پای بند و مقید است و تا رعایت همه نشود امر را ناقص شمارد در صورتی که همه برای صحت امر ضروری نیست . ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . )
For example, during a group project, a nitpicker might say, “We can’t move forward until every comma is in the right place. ”
In a discussion about grammar, someone might comment, “Don’t be such a nitpicker, it’s just a casual conversation. ”
A person annoyed by a nitpicker might say, “They always have to point out every little mistake, it’s so irritating. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-annoying/• https://vajehyab.com/dehkhoda/ملانقطی
* کسی که از هر چیزی ایراد بنی اسرائیلی میگیره.
* کسی که همیشه مته به خشخاش میذاره.
* کسی که بیش از حد حساس هست و هر جا بره یه ایرادی می گیره هر چند جزئی و بی اهمیت.
Perfectionism might redult in mirco managing nit - pickers.
ایرادگیر
عیب جو، ایرادبین

بپرس