nit

/ˈnɪt//nɪt/

(حشرات به ویژه شپش) تخم، رشک، (انگلیس) مخفف: nitwit، تخم شپش، یا حشرات انگلی دیگر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the egg or young of a louse or other parasitic insect.

جمله های نمونه

1. One who frequently looks back can nit go far.
[ترجمه گوگل]کسی که مرتب به عقب نگاه می کند، نمی تواند خیلی دور برود
[ترجمه ترگمان]کسی که به کرات به عقب نگاه می کند می تواند راه دوری برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A show of debate, delegates were allowed to nit - pick a few details.
[ترجمه گوگل]نمایشی از بحث، به نمایندگان اجازه داده شد که جزئیات را انتخاب کنند
[ترجمه ترگمان]یک نمایش از بحث، نمایندگان مجاز بودند تا جزئیات کمی را انتخاب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What nit gave him a return ticket?
[ترجمه گوگل]چه نیتی به او بلیط رفت و برگشت داد؟
[ترجمه ترگمان]چه چیز بدی به او داده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I look a right nit in that uniform.
[ترجمه گوگل]من در آن یونیفرم یک نیش درست به نظر می رسم
[ترجمه ترگمان] من توی اون یونیفرم ها خیلی مناسب به نظر میام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective: To develop a device to obturate the root canal with non-instrumental technique(NIT) and to evaluate this device.
[ترجمه گوگل]هدف: ساخت دستگاهی برای پرکردن کانال ریشه با تکنیک غیر ابزاری (NIT) و ارزیابی این دستگاه
[ترجمه ترگمان]هدف: توسعه یک وسیله برای obturate کردن کانال ریشه با تکنیک non (nit)و ارزیابی این وسیله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nit - prolog debugging facilities are based on the port technique provided by L. Byrd.
[ترجمه گوگل]تسهیلات اشکال زدایی Nit - prolog بر اساس تکنیک پورت ارائه شده توسط L Byrd است
[ترجمه ترگمان]امکانات اشکال زدایی nit - prolog براساس تکنیک پورت ارائه شده توسط L برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. These nit - pickers sometimes compromise their own pleasure for the sake of perfection.
[ترجمه گوگل]این نیت‌چین‌کنندگان گاهی اوقات به خاطر کمال، لذت خود را به خطر می‌اندازند
[ترجمه ترگمان]این nit هم گاهی لذت خود را به خاطر کامل بودن به خطر می اندازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Conclusion Preventive insertion of NIT during operation is useful in reducing gastroplegia oceurrance and shortening the curing time in the gastroplegia high risk patients.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری قرار دادن پیشگیرانه NIT در حین عمل در کاهش شیوع گاستروپلژی و کوتاه‌تر کردن زمان درمان در بیماران پرخطر گاستروپلژی مفید است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری کاربرد پیشگیرانه nit در طول عملیات در کاهش oceurrance oceurrance و کوتاه کردن زمان درمان در بیماران با خطر بالا مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Becky : She loves nit - pick 10 and criticizes everything that I do.
[ترجمه گوگل]بکی: او عاشق نیت است - 10 را انتخاب کنید و از هر کاری که من انجام می دهم انتقاد می کند
[ترجمه ترگمان]اون عاشق ده و ۱۰ - ه و هر کاری که می کنم رو انجام بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The hunting of these animals is nit allowed in this area.
[ترجمه گوگل]شکار این حیوانات در این منطقه مجاز نیست
[ترجمه ترگمان]شکار این حیوانات در این منطقه بسیار مجاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His wife is a real nit - picker.
[ترجمه گوگل]همسر او یک جمع کننده واقعی است
[ترجمه ترگمان]همسر او یک زن کهنه چین و چروک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. NIT – The abbreviation for National Invitational Tournament . This is one of America's foremost basketball tournaments.
[ترجمه گوگل]NIT - مخفف National Invitational Tournament این یکی از برترین مسابقات بسکتبال آمریکا است
[ترجمه ترگمان]nit - مخفف for ملی Invitational این یکی از بهترین مسابقه های بسکتبال آمریکا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The one who often nit - picks should turn to soft heart.
[ترجمه گوگل]کسی که اغلب نیت می کند باید به قلب نرم تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]کسی که اغلب انتخاب می کند، باید به قلب نرم تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Larkin's talking to James Brady, the president of NIT.
[ترجمه گوگل]لارکین در حال صحبت با جیمز بردی، رئیس NIT است
[ترجمه ترگمان]Larkin با جیمز بردی، رئیس جمهور nit صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] نیت نام واحد SI روشنایی کاتدلابر متر مربع .
[معدن] نیت (خدمات فنی)

انگلیسی به انگلیسی

• egg of an insect (usually a louse); nothing (slang)

پیشنهاد کاربران

1. تخم یا لارو شپش
مثال: "She found nits in her child's hair" ( او تخم شپش در موی فرزندش پیدا کرد. )
2. واحدی برای اندازه گیری روشنایی: "Nit" به عنوان یک واحد اندازه گیری روشنایی صفحه نمایش یا سایر منابع نوری استفاده می شود و برابر با یک کاندلا بر متر مربع ( cd/m� ) است.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: "The brightness of the monitor is 300 nits" ( روشنایی مانیتور 300 نیت است. )
3. اصطلاحی غیررسمی در محیط های برنامه نویسی و توسعه نرم افزار، به معنای توجه به نکات جزئی، اصلاحات کوچک یا بهبودهای ظریف. در اینجا، "nit" مخفف "nitpicking" است که به معنای دقت زیاد به جزئیات کوچک و گاهی اوقات کم اهمیت است.
مثال: "Just a nit: consider using a different variable name" ( فقط یک نکته جزئی: استفاده از یک نام متغیر دیگر را در نظر بگیرید. )

رشک ( اسم ) : تخم یا لارو شپش
a silly or stupid person
The egg of a louse, may infest hair
ابله !

بپرس