nipple

/ˈnɪpl̩//ˈnɪpl̩/

معنی: نوک پستان، نوک غده، پستانک مخصوص شیربچه، از نوک پستان خوردن
معانی دیگر: نوک پستان (teat و mammilla هم می گویند)، (شیشه ی شیر بچه) سر شیشه، پستانک، هر چیز پستانک مانند: (مکانیک) گریس خور، پستونک، افشانک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the projection at the center of a mammal's breast that, in the female, contains the outlets from the milk glands; teat.

(2) تعریف: something resembling this projection, such as a rubber mouthpiece for a nursing bottle, or a pacifier.

(3) تعریف: any of several pieces of piping that serve to connect, or to regulate the flow of fluid.

جمله های نمونه

1. It's no good letting a baby suck the nipple.
[ترجمه گوگل]این خوب نیست که اجازه دهیم نوزاد نوک سینه را بمکد
[ترجمه ترگمان]خوب نیست اجازه بدی یه بچه نوک پستون رو بخوره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sore nipples can inhibit the milk supply.
[ترجمه گوگل]درد نوک سینه ها می تواند مانع از تولید شیر شود
[ترجمه ترگمان]نوک سینه های درد می تونه ذخیره شیر رو بگیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Avent Anti - colic Nipple - nearer to natural feeding.
[ترجمه گوگل]نوک سینه ضد قولنج Avent - به تغذیه طبیعی نزدیکتر است
[ترجمه ترگمان]The ضد درد، به تغذیه طبیعی نزدیک تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Main products of Lionpower comprise: Pan Feeding System, Nipple Drinking System, Cooling pads and Fan ventilation system, Environment Control System, High Pressure Spray System.
[ترجمه گوگل]محصولات اصلی Lionpower عبارتند از: سیستم تغذیه پان، سیستم نوشیدنی نوک سینه، پدهای خنک کننده و سیستم تهویه فن، سیستم کنترل محیط، سیستم اسپری فشار بالا
[ترجمه ترگمان]محصولات اصلی of شامل: سیستم تغذیه پان، سیستم نوشیدن Nipple، سیستم خنک کننده و سیستم تهویه فن، سیستم کنترل محیطی، سیستم اسپری فشار بالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It may also present with skin dimpling and nipple discharge.
[ترجمه گوگل]همچنین ممکن است با فرورفتگی پوست و ترشحات نوک سینه ظاهر شود
[ترجمه ترگمان]همچنین ممکن است با فرورفتگی های پوست و تخلیه نوک پستان وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The third nipple was supposed to be a sign of virility.
[ترجمه گوگل]قرار بود نوک سینه سوم نشانه ای از مردانگی باشد
[ترجمه ترگمان]نوک پستون سوم باید نشانه مردانگی باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If you have a bloody nipple discharge outflow, it is more dangerous.
[ترجمه گوگل]اگر ترشحات خونی از نوک پستان دارید، خطرناک تر است
[ترجمه ترگمان]اگر خالی کردن نوک پستان لعنتی داشته باشید، خطرناک تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective Some severe cases of the inverted nipple cannot be corrected by simple method, especially if the nipple never comes up from the areolar level by manipulation.
[ترجمه گوگل]هدف برخی از موارد شدید نوک پستان معکوس را نمی توان با روش ساده اصلاح کرد، به خصوص اگر نوک پستان هرگز با دستکاری از سطح آرئولار بالا نیاید
[ترجمه ترگمان]هدف برخی موارد شدید نوک پستان وارونه را نمی توان با روش ساده اصلاح کرد، به خصوص اگر نوک پستان هرگز از سطح areolar به وسیله دستکاری به دست نمی آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The soft feel and natural shape of the nipple gently flexes and elongates like mom's breast.
[ترجمه گوگل]احساس نرم و شکل طبیعی نوک پستان به آرامی مانند سینه مادر خمیده و کشیده می شود
[ترجمه ترگمان]احساس نرم و شکل طبیعی نوک پستان به آرامی خم و خم می شود، مانند پستان مادر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Apply a small amount of Bacitracin to your nipple immediately after breaking the blister.
[ترجمه گوگل]بلافاصله پس از شکستن تاول، مقدار کمی باسیتراسین را روی نوک پستان خود بمالید
[ترجمه ترگمان]پس از شکستن تاول، مقدار کمی of روی نوک پستان خود بمالید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I show you my athletic body, nipple play and hard wank .
[ترجمه گوگل]من بدن ورزشی، نوک پستان و هارد وانک خود را به شما نشان می دهم
[ترجمه ترگمان]من بدن ورزشی، بازی نوک پستان و wank سخت را به شما نشان می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Never use a bottle nipple for pacifier.
[ترجمه گوگل]هرگز از نوک بطری برای پستانک استفاده نکنید
[ترجمه ترگمان]هرگز از نوک پستان برای pacifier استفاده نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A rubber or plastic nipple or teething ring for a baby to suck or chew on.
[ترجمه گوگل]یک نوک پستان لاستیکی یا پلاستیکی یا حلقه دندان درآوردن برای مکیدن یا جویدن نوزاد
[ترجمه ترگمان]یک نوک پستان پلاستیکی یا پلاستیکی یا حلقه teething برای یک کودک برای مکیدن یا جویدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The technological processes for preparing the electrode nipple pin including the selection of the raw materials, formulation ratio, additive and foamer were determined.
[ترجمه گوگل]فرآیندهای تکنولوژیکی برای تهیه پین ​​نوک الکترود شامل انتخاب مواد اولیه، نسبت فرمولاسیون، افزودنی و فومر تعیین شد
[ترجمه ترگمان]فرآیندهای تکنولوژیکی برای تهیه the نوک پستان شامل انتخاب مواد خام، نسبت فرمول، افزودنی و foamer تعیین شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The gas-tight seal takes place between the nipple and the valve outlet seat at a very small contact circle where they touch.
[ترجمه گوگل]مهر و موم ضد گاز بین نوک پستان و نشیمنگاه خروجی سوپاپ در یک دایره تماس بسیار کوچک در محل تماس آنها قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]آب بندی محکم گاز بین نوک پستان و دریچه خروجی دریچه در یک دایره تماس بسیار کوچک قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوک پستان (اسم)
breast, nipple, pap, teat, papilla, tit, dug

نوک غده (اسم)
nipple

پستانک مخصوص شیربچه (اسم)
nipple

از نوک پستان خوردن (فعل)
nipple

تخصصی

[عمران و معماری] انبردست - افشانک - پستانک
[مهندسی گاز] گریس خور، مغزی
[زمین شناسی] مغزی
[پلیمر] نوک

انگلیسی به انگلیسی

• tip of mammary gland of mammals; place out of which milk flows from the female breast; any nipple-shaped device (e.g. pacifier, bottle top, etc.); threaded projection for connecting pipes
your nipples are the two small pieces of slightly hard flesh on your chest. babies suck milk through the nipples on their mothers' breasts.

پیشنهاد کاربران

needle سوزن ، عقربه
Nipple نوک پستان
**Nipple** به معنای "نوک پستان" است و در موارد مختلفی استفاده می شود:
1. معنای تشریحی:
نوک پستان
- مثال: "The mother feeds her baby by nursing him at her breast, through the nipple. "
- مادر از طریق نوک پستان، نوزاد خود را شیر می دهد.
...
[مشاهده متن کامل]

2. در لوازم:
- یک برجستگی کوچک یا وسیله ای بر روی اشیاء، مانند اتصالات یا رابط.
- مثال: "The tire valve has a small nipple for air inflation. "
- سوپاپ لاستیک دارای یک نوک کوچک برای باد کردن هوا است.

بعلاوه نوک سینه، برای نوک افشانه دستگاه آبیاری در مرغداری ها نیز بکار میرود.
این کلمه وارداتی بوده و فنگلیش کلمه انگلیسی Nipple است.
کلمه مامک را پیشنهاد میکنم.
[پزشکی] نوک پستان
نام تعدادی از اعضای بدن به انگلیسی:
head = سر
neck = گردن
shoulder = شانه
arm = بازو
chest = قفسه سینه
armpit = زیر بغل
nipple = نوک سینه
elbow = آرنج
...
[مشاهده متن کامل]

forearm = ساعد
back = کمر
stomach = شکم، معده
navel / belly button / tummy button = ناف
waist = دور کمر
small of the/one's back = گودی کمر
hip = باسن، ناحیه کنار باسن
buttocks = باسن
❗️لطفا دو کلمه ی hip و buttocks را در گوگل سرچ کنید تا تفاوت بین این دو را با تصاویر بهتر متوجه شوید
leg = پا
groin = کشاله ران
thigh = ران
knee = زانو
shin = ساق پا
calf = نرمه ساق پا
heel = پاشنه پا
instep = روی پا
sole = کف پا
ankle = مچ پا، قوزک پا
arch of the foot = قوس پا، گودی کف پا

سر شیشه ی شیر بچه
نوک پستان
نوک پستانک
در مکانیک به معنی مغزی به کار میرود
نوک پستان
nipple ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: مامک
تعریف: برجستگی رنگدانه دار در سطح قدامی غدد پستانی که مجاری شیری به آن ختم می شوند
نوک شیشه ی شیر بچه
نوک پستان، پستانک شیر بچه
نوک سینه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس