ninth

/ˈnaɪnθ//naɪnθ/

معنی: یک نهم، نهمین، نهمین مرتبه
معانی دیگر: نهم، درنهمین درجه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: indicating rank or position between eighth and tenth.
اسم ( noun )
(1) تعریف: one of nine equal parts of a whole.

(2) تعریف: the member of a series between eighth and tenth.
قید ( adverb )
• : تعریف: in a position between eighth and tenth.

جمله های نمونه

1. the ninth day
نهمین روز

2. the ninth is mine
نهمی مال من است.

3. the ninth person
نفر نهم

4. the ninth row
ردیف نهم

5. you get a ninth of the profit
یک نهم سود به تو می رسد.

6. Billy is in the ninth grade.
[ترجمه گوگل]بیلی کلاس نهم است
[ترجمه ترگمان]بیلی کلاس نهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Lithuanian Philharmonic Orchestra played Beethoven's Ninth Symphony.
[ترجمه گوگل]ارکستر فیلارمونیک لیتوانی سمفونی نهم بتهوون را نواخت
[ترجمه ترگمان]ارکستر فیلارمونیک لیتوانی سمفونی نهم بتهوون را می نواخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The pitcher struck out both batters in the ninth inning and saved the game.
[ترجمه گوگل]پرتاب کننده هر دو ضربه را در اینینگ نهم زد و بازی را نجات داد
[ترجمه ترگمان]این پارچ در بار نهم هر دو ضربه زد و بازی را نجات داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. By the ninth hour the car was running in eighth position.
[ترجمه گوگل]در ساعت نهم ماشین در موقعیت هشتم قرار داشت
[ترجمه ترگمان]در ساعت نهم اتومبیل در موقعیت هشتم به حرکت درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Norway jumped from ninth to third place.
[ترجمه گوگل]نروژ از رتبه نهم به سوم جهش کرد
[ترجمه ترگمان]نروژ از مکان نهم تا سوم پایین پرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Ninth Symphony of Beethoven is a famous one.
[ترجمه گوگل]سمفونی نهم بتهوون یک سمفونی معروف است
[ترجمه ترگمان]سمفونی نهم بتهوون مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Billy is fourteen years old and in the ninth grade.
[ترجمه گوگل]بیلی چهارده ساله و کلاس نهم است
[ترجمه ترگمان]بیلی چهارده ساله و در کلاس نهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In Brussels the dollar rose by a ninth of a cent.
[ترجمه گوگل]دلار در بروکسل یک نهم سنت افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]در بروکسل دلار با نهمین درصد افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I was starting to flag after the ninth mile.
[ترجمه گوگل]بعد از نهم مایل شروع به پرچم زدن کردم
[ترجمه ترگمان]بعد از نهمین مایل شروع به مسدود کردن پرچم کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. September is the ninth month of the year.
[ترجمه گوگل]سپتامبر نهمین ماه سال است
[ترجمه ترگمان]سپتامبر نهمین ماه سال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یک نهم (صفت)
ninth

نهمین ()
ninth

نهمین مرتبه ()
ninth

انگلیسی به انگلیسی

• number 9 in a series; one part of nine equal parts, 1/9
next after the eighth; being one of 9 equal parts
the ninth item in a series is the one that you count as number nine.
a ninth is one of nine equal parts of something.

پیشنهاد کاربران

بپرس