ninety

/ˈnaɪnti//ˈnaɪnti/

معنی: عدد نود، نود نفر، نود، نودچیز
معانی دیگر: شماره ی نود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: nineties
(1) تعریف: the number represented by the Arabic numeral 90 and by the Roman numeral XC.

(2) تعریف: the product of multiplying ten times nine.

(3) تعریف: (pl.) the period of years from 1890 through 1899 or from 1990 through 1999.

(4) تعریف: (pl.) the period in one's life from age ninety through age ninety-nine.
صفت ( adjective )
• : تعریف: being ninety in number.

جمله های نمونه

1. ninety b. c.
نود قبل از میلاد

2. ninety head of cattle
نود راس گاو

3. ninety years
نود سال

4. creditors received ninety cents on the dollar
طلبکاران از هر دلار (بابت هر دلار) نود سنت دریافت کردند.

5. they make ninety kilograms of bread in each baking
در هر پخت نود کیلو نان طبخ می کنند.

6. a vote of ninety in favor, fifty against, and twenty abstaining
نود رای موافق،پنجاه رای مخالف و بیست رای ممتنع

7. this lens magnifies ninety diameters
درشتنمایی این عدسی نود برابر است.

8. he caught five passes for ninety yards
او پنج پاس (را در هوا) گرفت و نود یارد (در زمین حریف) جلو رفت.

9. aunt mehri attained the age of ninety
عمه مهری به سن نود سالگی رسید.

10. he lived to the ripe age of ninety
تا سن پیشرفته ی نودسالگی زندگی کرد.

11. the bill carried by a vote of ninety to thirty
لایحه با رای نود به سی تصویب شد.

12. the ship carried a crew of twenty and ninety passengers
کشتی بیست ملوان و نود مسافر داشت.

13. the two roads meet at an angle of ninety degrees
دو جاده در زاویه ی نود درجه با هم تلاقی می کنند.

14. it's a wonder that he is so strong even though he is ninety
شگفت انگیز است که با وجود نود سالگی اینقدر پر زور است.

15. You got here with ninety seconds to spare.
[ترجمه گوگل]شما با نود ثانیه به اینجا رسیدید
[ترجمه ترگمان]نود ثانیه وقت داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Ninety percent of the projected missiles will hit their target.
[ترجمه گوگل]90 درصد موشک های پیش بینی شده به هدف خود اصابت خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]نود درصد از این موشک ها به هدفشان برخورد خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. He pivoted his whole body through ninety degrees.
[ترجمه گوگل]تمام بدنش را نود درجه چرخاند
[ترجمه ترگمان]تمام بدنش را در نود درجه چرخاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The chapter extends to more than ninety pages.
[ترجمه گوگل]این فصل به بیش از نود صفحه می رسد
[ترجمه ترگمان]این بخش به بیش از نود صفحه بسط پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. More than ninety prisoners have been set free so far under a government amnesty.
[ترجمه گوگل]بیش از نود زندانی تاکنون با عفو دولتی آزاد شده اند
[ترجمه ترگمان]تاکنون بیش از نود زندانی تحت عفو عمومی آزاد شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Ninety per cent of lung cancers are caused by smoking.
[ترجمه گوگل]90 درصد سرطان های ریه ناشی از سیگار کشیدن است
[ترجمه ترگمان]۹۰ درصد سرطان های ریه ناشی از سیگار کشیدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Although he's ninety, his mental faculties remain unimpaired.
[ترجمه گوگل]اگرچه او نود ساله است، اما قوای ذهنی اش آسیبی ندیده است
[ترجمه ترگمان]با این که نود سالش است، هوش و هوش his هنوز دست نخورده باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عدد نود (اسم)
ninety

نود نفر (اسم)
ninety

نود ()
ninety

نودچیز ()
ninety

انگلیسی به انگلیسی

• number 90
being 90 in number
ninety is the number 90.

پیشنهاد کاربران

1. نود ( تا ) 2. عدد نود ( 90 ) 3. شماره نود 4. ( بصورت جمع ) دهه نود
مثال:
an inclination of ninety degrees.
یک شیب نود درجه
نود

بپرس