🔸 معادل فارسی:
کارمند اداری / کارمند روزمره / کارمند ۹ تا ۵
در زبان محاوره ای:
اونایی که صبح تا عصر پشت میز کارن، کارمند معمولی، آدم اداره ای، از اونایی که ساعت زن دارن
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( کاری – روزمره ) :**
فردی که شغلش طبق برنامه ی کاری استاندارد از ساعت ۹ صبح تا ۵ عصره—معمولاً در محیط های اداری
مثال: He’s just a regular nine - to - fiver, working at the bank.
یه کارمند معمولیه، تو بانک کار می کنه.
2. ** ( فرهنگی – استعاری ) :**
نماد سبک زندگی منظم، قابل پیش بینی، و گاهی محدود به چارچوب های کاری سنتی
مثال: She left her job as a nine - to - fiver to become a freelancer.
شغل کارمندی رو ول کرد تا فریلنسر بشه.
3. ** ( طنزآمیز – انتقادی ) :**
گاهی با لحن طعنه آمیز برای اشاره به کسانی که فقط طبق ساعت کار می کنن، بدون اشتیاق یا خلاقیت
مثال: I’m not cut out to be a nine - to - fiver—I need freedom.
من برای کارمندی ساخته نشدم—آزادی می خوام.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
office worker – desk jockey – salaried employee – clock - puncher – corporate type
کارمند اداری / کارمند روزمره / کارمند ۹ تا ۵
در زبان محاوره ای:
اونایی که صبح تا عصر پشت میز کارن، کارمند معمولی، آدم اداره ای، از اونایی که ساعت زن دارن
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( کاری – روزمره ) :**
فردی که شغلش طبق برنامه ی کاری استاندارد از ساعت ۹ صبح تا ۵ عصره—معمولاً در محیط های اداری
مثال: He’s just a regular nine - to - fiver, working at the bank.
یه کارمند معمولیه، تو بانک کار می کنه.
2. ** ( فرهنگی – استعاری ) :**
نماد سبک زندگی منظم، قابل پیش بینی، و گاهی محدود به چارچوب های کاری سنتی
مثال: She left her job as a nine - to - fiver to become a freelancer.
شغل کارمندی رو ول کرد تا فریلنسر بشه.
3. ** ( طنزآمیز – انتقادی ) :**
گاهی با لحن طعنه آمیز برای اشاره به کسانی که فقط طبق ساعت کار می کنن، بدون اشتیاق یا خلاقیت
مثال: I’m not cut out to be a nine - to - fiver—I need freedom.
من برای کارمندی ساخته نشدم—آزادی می خوام.
________________________________________
🔸 مترادف ها: