nincompoop

/ˈnɪŋkəmˌpuːp//ˈnɪŋkəmpuːp/

معنی: احمق
معانی دیگر: آدم احمق، ابله، پخمه، کودن، ساده لوح

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a foolish or silly person.
مترادف: ding-a-ling, dingbat, dunce, fool, moron, ninny, nitwit, numskull
مشابه: ass, blockhead, booby, cuckoo, dolt, dunderhead, featherbrain, goose, imbecile, jackass, knucklehead, sap, simpleton

جمله های نمونه

1. A person without regrets is a nincompoop.
[ترجمه گوگل]آدمی که پشیمان نیست، یک آدم نادان است
[ترجمه ترگمان]یک نفر بدون احساس تاسف یک nincompoop است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You're the nincompoop. The test was postponed anyway.
[ترجمه گوگل]تو آن nincompoop هستی به هر حال آزمون به تعویق افتاد
[ترجمه ترگمان]تو the در هر حال امتحان به تعویق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Colonel Blake: Hot Lips, you incredible nincompoop. Its the end of the quarter.
[ترجمه گوگل]کلنل بلیک: لب های داغ، ای بی نظیر پایان سه ماهه است
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! ! این پایان ماه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A nincompoop I was.
[ترجمه گوگل]من یک آدم ناشناس بودم
[ترجمه ترگمان]من احمق بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mr Steve King, leader of the hard left, denounces his fellow-councillors as dunderheads, nincompoops and dolts.
[ترجمه گوگل]آقای استیو کینگ، رهبر جناح چپ سخت، همکارانش را به‌عنوان آدم‌های غم‌انگیز، بی‌نقص‌ها و دال‌ها محکوم می‌کند
[ترجمه ترگمان]آقای (استیو کینگ)، رهبر گروه \"چپ\"، اعضای شورا را به عنوان \"dunderheads\"، \"nincompoops\" و \"dolts\" محکوم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was sheer bloody hell listening to all those fatuous nincompoops saying what a great guy you are.
[ترجمه گوگل]جهنم خونین محضی بود که به تمام آن آدم‌های بی‌حساب گوش می‌دادم که می‌گفتند تو چه آدم بزرگی هستی
[ترجمه ترگمان]جهنم محض بود که به همه those احمق گوش می داد و می گفت که تو چه آدم بزرگی هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "I know, I know, " screamed Eddie. "It's a Nincompoop! "
[ترجمه گوگل]ادی فریاد زد: می دانم، می دانم "این یک Nincompoop است!"
[ترجمه ترگمان]ادی جیغ زد: \"می دانم، می دانم، این یک nincompoop است!\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'm out of sorts because I can't find the nincompoop who botched up the report.
[ترجمه گوگل]من از حالت عادی خارج شده ام زیرا نمی توانم nincompoop را که گزارش را خراب کرده است، پیدا کنم
[ترجمه ترگمان]به خاطر این که نمی توانم the را پیدا کنم که گزارش را خراب کرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

احمق (اسم)
fool, natural, bug, dolt, sucker, goosey, hick, sot, goosy, simpleton, schnook, gosling, tomfool, loggerhead, loony, luny, noodle, mooncalf, nincompoop, ninny, sawney

انگلیسی به انگلیسی

• idiot; simpleton (slang)
if you refer to someone as a nincompoop, you mean that you think they are rather silly; an informal word.

پیشنهاد کاربران

مثال؛
I can’t believe I locked myself out of the car. I’m such a nincompoop.
In a lighthearted conversation, someone might say, “I did the most nincompoop thing today – I put my phone in the fridge. ”
A parent might affectionately call their child a nincompoop when they do something silly.
شاسکول
شخص احمق
Idiot, fool
nincompoop به معنای ساده لوح و احمق

بپرس