nimrod

/ˈnɪmrad//ˈnɪmrɒd/

معنی: ستمگر، نمرود
معانی دیگر: (انجیل) نمرود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an avid hunter or sportsman.

(2) تعریف: (cap.) in the Bible, a noted hunter descended from Noah.

جمله های نمونه

1. He did it under the name of Nimrod.
[ترجمه گوگل]او این کار را به نام نمرود انجام داد
[ترجمه ترگمان]این کار را با نام of انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He writes under the name of Nimrod.
[ترجمه گوگل]او به نام نمرود می نویسد
[ترجمه ترگمان]او تحت نام of می نویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The RAf marked the ceremony with a Nimrod flypast, finally ensuring that their colleagues are not forgotten.
[ترجمه گوگل]RAF مراسم را با فلای پاست نمرود مشخص کرد و در نهایت اطمینان داد که همکارانشان فراموش نمی شوند
[ترجمه ترگمان]The مراسم را با a Nimrod مشخص کرد و سرانجام تضمین کرد که همکاران آن ها فراموش نشده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Also shown Armitage's Nimrod heater at.
[ترجمه گوگل]همچنین بخاری نمرود آرمیتاژ در نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]همچنین بخاری Nimrod Armitage را نیز نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And Cush begat Nimrod : he began to be a mighty one in the earth.
[ترجمه گوگل]و کوش نمرود را آورد و او در زمین نیرومند شد
[ترجمه ترگمان]و Cush را به وجود آورد: در زمین یکی از mighty بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. By the time the Marsh joins the immense Nimrod Glacier, some 35 miles from our camp, the ice is on a rapid charge to the Ross Sea Ice Shelf.
[ترجمه گوگل]زمانی که مارش به یخچال عظیم نمرود می‌پیوندد، حدود 35 مایلی از کمپ ما، یخ به سرعت به سمت قفسه یخی دریای راس می‌رود
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که Marsh به یخچال عظیم Nimrod، یعنی حدود ۳۵ مایلی از اردوگاه ما می پیوندد، یخ به سرعت به سمت فلات راس دریای راس در حرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Stay my friend, Nimrod. It is all I asked.
[ترجمه گوگل]دوست من بمان نمرود این تمام چیزی است که من پرسیدم
[ترجمه ترگمان] دوست من بمون، Nimrod فقط همین را پرسیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And Cush begot Nimrod : He began to be a mighty one on the earth.
[ترجمه گوگل]و کوش نمرود را به دنیا آورد و در روی زمین نیرومند شد
[ترجمه ترگمان]و Cush به صورت Nimrod به دنیا آمد: او یکی از mighty بود که بر روی زمین نقش بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Gen 10:8 And Cush begat Nimrod : he began to be a mighty one in the earth.
[ترجمه گوگل]پیدایش 10:8 و کوش نمرود را آورد و او در زمین نیرومند شد
[ترجمه ترگمان]ژنرال ۱۰: ۸ و Cush begat Nimrod: او شروع کرد به نقش بزرگی در زمین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Seen in a radar image released last week, Nimrod Glacier in Antarctica resembles a fast-flowing river of molten metal.
[ترجمه گوگل]در تصویر راداری که هفته گذشته منتشر شد، یخچال نمرود در قطب جنوب شبیه رودخانه ای از فلز مذاب با جریان سریع است
[ترجمه ترگمان]در یک تصویر رادار که هفته گذشته منتشر شد، یخچال Nimrod در قطب جنوب شبیه رودخانه ای است که به سرعت جریان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Thus Nimrod ascribed to himself power and authority over his fellow man and ruled them.
[ترجمه گوگل]بنابراین نمرود به خود قدرت و اقتدار را بر همنوعان خود نسبت داد و بر آنها حکومت کرد
[ترجمه ترگمان]بدین گونه Nimrod قدرت و قدرت خود را نسبت به همنوعان خود نسبت می داد و بر آن ها حکومت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Nimrod a sun worshiper and hunter, see Genesis 11:1- built a tower to worship the sun and also worshiped the zodiac in a totally different way from the Hebrew system.
[ترجمه گوگل]نمرود یک خورشید پرست و شکارچی، پیدایش 11:1 را ببینید - برجی را برای پرستش خورشید ساخت و همچنین زودیاک را به روشی کاملاً متفاوت از سیستم عبری پرستش کرد
[ترجمه ترگمان]Nimrod (worshiper)و شکارچی، سفر پیدایش ۱۱: ۱ - را برای پرستش خورشید و همچنین پرستش زودیاک در یک روش کاملا متفاوت از سیستم عبری دیدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cush also begot Nimrod who was the first man of might on earth.
[ترجمه گوگل]کوش همچنین نمرود را به دنیا آورد که اولین مرد قدرتمند روی زمین بود
[ترجمه ترگمان]Cush نیز Nimrod را که نخستین کسی بود که می توانست روی زمین باشد به دنیا آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For operation from Seeb in Oman, during Operation Desert Storm, a number of Aircraft were drawn from Nos 120 (lead), 42 and 206 Sqns to form the Nimrod MR Detachment.
[ترجمه گوگل]برای عملیات از Seeb در عمان، در طول عملیات طوفان صحرا، تعدادی هواپیما از شماره 120 (سرب)، 42 و 206 Sqns برای تشکیل یگان MR نمرود کشیده شد
[ترجمه ترگمان]برای عملیات از Seeb در عمان، در طی عملیات طوفان صحرا تعدادی از هواپیماها از Nos ۱۲۰ (سرب)، ۴۲ و ۲۰۶ Sqns برای تشکیل the آقای Nimrod MR کشیده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ستمگر (اسم)
violator, rapist, tyrant, oppressor, despot, nimrod, represser

نمرود (اسم)
nimrod

انگلیسی به انگلیسی

• great-grandson of noah, mighty hunter, founder of nineveh (biblical); hunter .

پیشنهاد کاربران

مثال؛
He’s such a nimrod, he can’t even tie his own shoes.
In a joking manner, someone might say, “I managed to spill coffee all over myself this morning. What a nimrod. ”
When frustrated with someone’s incompetence, a person might exclaim, “You’re a nimrod! Can’t you do anything right?”
a foolish or inept person; doofus:
What an annoying nimrod he turned out to be.
احمق، کله پوک، بی عرضه، به دردنخور|، بی مصرف
منابع• https://www.dictionary.com/browse/nimrod

بپرس