1. If we are to go beyond nihilism we shall have to devise a strategy to examine this.
[ترجمه گوگل]اگر بخواهیم از نیهیلیسم فراتر برویم، باید راهبردی برای بررسی این موضوع طراحی کنیم
[ترجمه ترگمان]اگر قرار باشد از چیزی فراتر برویم، باید یک استراتژی برای بررسی این مساله تدوین کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The implicit nihilism and aggression are global.
[ترجمه گوگل]نیهیلیسم و تهاجم ضمنی جهانی است
[ترجمه ترگمان]نیهیلیسم و پرخاشگری ضمنی جهانی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Fitzgerald understood Khayyam's nihilism and his rage.
[ترجمه گوگل]فیتزجرالد پوچ گرایی خیام و خشم او را درک کرد
[ترجمه ترگمان]فیتزجرالد \"چیزی رو که بهش گفته بود درک می کرد و خشمش رو کنترل می کرد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Nihilism rejects any objective basis for society and its morality.
[ترجمه گوگل]نیهیلیسم هرگونه مبنای عینی جامعه و اخلاق آن را رد می کند
[ترجمه ترگمان]Nihilism هرگونه اساس عینی برای جامعه و اخلاق آن را رد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. There is at quiet living artist at nihilism of in the desert, because it pretty much fits together with his art thought.
[ترجمه گوگل]هنرمندی آرام در نیهیلیسم در بیابان زندگی می کند، زیرا تا حد زیادی با اندیشه هنری او همخوانی دارد
[ترجمه ترگمان]یک هنرمند آرام و آرام در گوشه ای از صحرا وجود دارد، زیرا با این اندیشه هنر به اندازه کافی با هم جور در می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. With nihilism, no discussion is possible; for the nihilist logic doubts the existence of its interlocutor, and is not quite sure that it exists itself.
[ترجمه گوگل]با نیهیلیسم هیچ بحثی ممکن نیست زیرا منطق نیهیلیستی در وجود مخاطب خود تردید دارد و کاملاً مطمئن نیست که خودش وجود دارد
[ترجمه ترگمان]با نیهیلیسم جر و بحث امکان پذیر نیست؛ زیرا منطق nihilist وجود interlocutor آن را تردید دارد و کاملا مطمئن نیست که خودش وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It is neither absolutism nor mysticism, nor nihilism, but full of logics and dialectics.
[ترجمه گوگل]نه مطلق گرایی است و نه عرفان و نه نیهیلیسم، بلکه سرشار از منطق و دیالکتیک است
[ترجمه ترگمان]این نه استبداد است، نه عرفان، و نه nihilism، بلکه پر از منطق های و دیالکتیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Meshing the angry nihilism of punk and heavy metal with the synthetic sheen of techno.
[ترجمه گوگل]آمیختن نیهیلیسم خشمگین پانک و هوی متال با درخشش مصنوعی تکنو
[ترجمه ترگمان]meshing the خشمگین پانک و فلز سنگین با درخشش ترکیبی از تکنو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. By contrast, the chilly Californian nihilism of Robinson Jeffers was a refreshing tonic.
[ترجمه گوگل]در مقابل، نیهیلیسم سرد کالیفرنیایی رابینسون جفرز یک تونیک با طراوت بود
[ترجمه ترگمان]در مقابل، چیزی که به این کالیفرنیایی آرام نشان داده بود، یک داروی نیروبخش نیروبخش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. You think his nihilism Got the best of him? He tried to kill himself?
[ترجمه گوگل]فکر میکنید نیهیلیسم او بهترینها را از او گرفت؟ او سعی کرد خود را بکشد؟
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی مستی اون بهترین دوستش رو داشت؟ اون سعی کرد خودش رو بکشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Master of Shuwa: That is nihilism ! Nothingness!
12. Prophetically, he predicted that if European nihilism were to run unchecked, the following century would see wars of a kind this earth had never before experienced.
[ترجمه گوگل]به طور نبوی، او پیشبینی کرد که اگر نیهیلیسم اروپایی کنترل نشده باشد، قرن بعد شاهد جنگهایی از نوع زمین خواهد بود که قبلاً هرگز تجربه نکرده بود
[ترجمه ترگمان]او پیش بینی کرد که اگر پوچی اروپا بدون کنترل ادامه یابد، قرن بعدی شاهد جنگ های نوعی بود که این زمین قبلا هرگز تجربه نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This finale is correlative with his viewpoint of nihilism an d humanitarianism.
[ترجمه گوگل]این پایان با دیدگاه او از نیهیلیسم و انسان دوستی همبستگی دارد
[ترجمه ترگمان]این قسمت پایانی با دیدگاه او از نیهیلیسم همبستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The philosophy of those long - hairs leans towards nihilism.
[ترجمه گوگل]فلسفه آن موهای بلند به سمت نیهیلیسم متمایل است
[ترجمه ترگمان]فلسفه آن موهای بلند به سوی نیهیلیسم خم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Unfortunately this diagnosis is often used non-specifically; it also tends to promote a sense of therapeutic nihilism.
[ترجمه گوگل]متأسفانه این تشخیص اغلب به صورت غیر اختصاصی استفاده می شود همچنین تمایل به ترویج حس نیهیلیسم درمانی دارد
[ترجمه ترگمان]متاسفانه این تشخیص اغلب به طور خاص مورد استفاده قرار می گیرد؛ همچنین تمایل به ترویج یک حس of درمانی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید