nightfall

/ˈnaɪtˌfɒl//ˈnaɪtfɔːl/

معنی: شب هنگام، شبانگاه
معانی دیگر: فرا رسیدن شب، غروب، خور نشست

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the time when day ends and night begins.
متضاد: dawn, daybreak

جمله های نمونه

1. because of nightfall they had to give up their search
به واسطه ی فرا رسیدن شب مجبور شدند به تجسس خود خاتمه بدهند.

2. You should cross the lake before nightfall.
[ترجمه پریا] قبل از شبانگاه باید از دریاچه عبور کنید
|
[ترجمه محمد مهدی حاجیان] تو باید قبل از غروب، از دریاچه عبور کنی.
|
[ترجمه ریحانه خانی پور] قبل از اینکه شب هنگام برسه از دریاچه عبور کنید
|
[ترجمه گوگل]شما باید قبل از شب از دریاچه عبور کنید
[ترجمه ترگمان]تو باید قبل از غروب آفتاب از دریاچه عبور کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They slipped across the border at nightfall.
[ترجمه گوگل]شب هنگام از مرز لیز خوردند
[ترجمه ترگمان]هنگام شب از مرز عبور کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I shall be back ere nightfall.
[ترجمه گوگل]تا شب برمی گردم
[ترجمه ترگمان]پیش از فرا رسیدن شب بر می گردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The rebels waited until nightfall before they made their move.
[ترجمه گوگل]شورشیان قبل از اینکه حرکت کنند تا شب منتظر ماندند
[ترجمه ترگمان]شورشیان تا شب قبل از حرکت منتظر ماندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don't worry, we'll be back by nightfall.
[ترجمه گوگل]نگران نباش تا شب برمی گردیم
[ترجمه ترگمان]نگران نباش، تا شب بر می گردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Let's push on it's nearly nightfall.
[ترجمه گوگل]بیایید فشار بیاوریم که نزدیک شب است
[ترجمه ترگمان]نزدیک غروب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They had advanced 20 miles by nightfall.
[ترجمه گوگل]آنها تا شب 20 مایل پیشروی کرده بودند
[ترجمه ترگمان]تا شب بیست مایل راه پیموده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They were trying to make New Orleans by nightfall.
[ترجمه گوگل]آنها سعی می کردند تا شب نیواورلئان را بسازند
[ترجمه ترگمان]آن ها سعی می کردند تا شب نیواورلئان را به نیواورلئان برسانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. By nightfall the whole city was burning.
[ترجمه گوگل]تا شب تمام شهر در حال سوختن بود
[ترجمه ترگمان]تا غروب آفتاب تمام شهر در حال سوختن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I need to get to Lyon by nightfall.
[ترجمه گوگل]باید تا شب به لیون بروم
[ترجمه ترگمان]باید تا شب لیون لیون \"رو بگیرم\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We will be back here by nightfall.
[ترجمه گوگل]تا شب به اینجا برمی گردیم
[ترجمه ترگمان]تا شب به اینجا بر می گردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But come nightfall, they find themselves bunking with two or three people from different cultures.
[ترجمه گوگل]اما شب می رسد، آنها خود را با دو یا سه نفر از فرهنگ های مختلف می بینند
[ترجمه ترگمان]اما با فرا رسیدن شب، آن ها خود را با دو یا سه نفر از فرهنگ های مختلف می بینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But by nightfall on June 11 she was moved into a room with two men.
[ترجمه گوگل]اما تا شب در 11 ژوئن او را با دو مرد به اتاقی منتقل کردند
[ترجمه ترگمان]اما با فرا رسیدن شب در ۱۱ ژوئن، با دو مرد وارد اتاق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. By nightfall it was cold again, and she was grateful for a borrowed flannel nightgown.
[ترجمه گوگل]تا شب دوباره سرد شد، و او برای یک لباس خواب فلانل قرض گرفته شده سپاسگزار بود
[ترجمه ترگمان]با فرا رسیدن شب هوا دوباره سرد شد و او به خاطر یک لباس خواب فلانل وام گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شب هنگام (اسم)
night, nightfall

شبانگاه (اسم)
nighttime, nightfall

انگلیسی به انگلیسی

• coming of night; coming of darkness
nightfall is the time of day when it starts to get dark.

پیشنهاد کاربران

غروب . فرا رسیدن شب
مثال:
It was nightfall when I reached home.
غروب بود که به خانه رسیدم.
ابتدای شب ، آغاز شب، اول شب
https://www. britannica. com/dictionary/nightfall
: the time of day when the sky gets dark : the time when night begins
. When nightfall came, we were still waiting for the electricity to come back on
شباهنگام
�شب هنگام � زمانی است که یا هنگام غروب خورشید; یا زمان بین بعد از ظهر و عصراست، زمانی که آسمان شروع به تاریک شدن می کند. این یعنی شب هنگام.
we can’t finish installing the window and the door before nightfall
تایمی از روز که داره توسط شب بلعیده میشه ( منظور وقتی به افق نگاه میکنی یه لایه باریک و ضعیفی از نور رو میبینی و تمام آسمان داره به شب میپونده ) /انتهای بعد از ظهر/آخرین نفس های بعد از ظهر / حول و حوش ساعت ۵ الی ۷ ( در طول سال متغیره دیگه. توی پاییز و زمستون و فصول مختلف )
...
[مشاهده متن کامل]

• coming of night; coming of darkness
• nightfall is the time of day when it starts to get dark.

بپرس