1. Our lawyers will niggle over every little detail of the case.
[ترجمه گوگل]وکلای ما در مورد جزئیات جزئی پرونده غافل خواهند شد
[ترجمه ترگمان]وکلای ما تمام جزئیات این پرونده رو بررسی می کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. My only niggle is that they should have told me sooner.
[ترجمه گوگل]تنها تقصیر من این است که باید زودتر به من می گفتند
[ترجمه ترگمان]تنها شانس من این است که زودتر به من می گفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He gets the occasional niggle in his right shoulder.
[ترجمه گوگل]او گاه به گاه در شانه راست خود دچار سینه می شود
[ترجمه ترگمان]گاه گاهی اوقات niggle را در شانه راستش می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. So why is there a little niggle at the back of my mind?
[ترجمه گوگل]پس چرا در اعماق ذهن من کمی غرور وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]خب، پس چرا یه ذره niggle تو ذهن من وجود داره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It's difficult for him not to niggle.
[ترجمه گوگل]برای او سخت است که نفهمد
[ترجمه ترگمان]برایش دشوار است که به niggle نرود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Don't you feel even a slight niggle about the morality of your experiments?
[ترجمه گوگل]آیا حتی اندکی در مورد اخلاقی بودن آزمایشات خود احساس اهانت نمی کنید؟
[ترجمه ترگمان]تو حتی ذره ای از اخلاقیات خودت در مورد اخلاقیات خودت احساس نمی کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I don't react anymore when opponents try to niggle me.
[ترجمه گوگل]وقتی حریفان سعی می کنند من را خفه کنند، دیگر واکنشی نشان نمی دهم
[ترجمه ترگمان]وقتی مخالفان سعی می کنند مرا آزار دهند، دیگر واکنش نشان نمی دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. You tend to niggle at your partner, and get hurt when he doesn't hug you.
[ترجمه گوگل]شما تمایل دارید که شریک زندگی خود را بغض کنید و وقتی او شما را در آغوش نمی گیرد آسیب می بینید
[ترجمه ترگمان]تو تمایل داری به شریکت صدمه بزنی و وقتی که اون تو رو بغل نکنه صدمه ببینی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He'd meant to stay longer, but a wee niggle in his mind made him return early.
[ترجمه گوگل]او می خواست بیشتر بماند، اما یک خنده در ذهنش باعث شد زودتر برگردد
[ترجمه ترگمان]قصد داشت بیش از این دوام بیاورد، اما یک ذره niggle در ذهنش باعث شد که زود برگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He used to niggle at me for being a capitalist farmer and I got at him for being an unemployed commie.
[ترجمه گوگل]او عادت داشت از من به خاطر اینکه یک کشاورز سرمایه داری هستم و من او را به خاطر بیکار بودنش انتقاد می کردم
[ترجمه ترگمان]او به خاطر اینکه من یک کشاورز ثروتمندی بودم از من سو استفاده می کرد و من به خاطر این که بی کار بودم او را استخدام کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. And the editor is the only area to niggle with, really.
[ترجمه گوگل]و ویرایشگر تنها منطقه ای است که واقعاً باید از آن غافل شد
[ترجمه ترگمان]و ویرایشگر تنها منطقه ای است که با آن سروکار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. My only niggle is that the seams on the top of the shoulder are quite prominent and uncomfortable.
[ترجمه گوگل]تنها مشکل من این است که درزهای بالای شانه کاملا برجسته و ناراحت کننده هستند
[ترجمه ترگمان]تنها توصیه من این است که درز بالای شانه کاملا برجسته و ناراحت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I realise now that the things which used to niggle and annoy me just don't really matter.
[ترجمه گوگل]اکنون میدانم که چیزهایی که قبلاً مرا آزار میدادند، واقعاً مهم نیستند
[ترجمه ترگمان]حالا می فهمم که چیزهایی که به niggle عادت داشت و مرا آزار می داد، اهمیتی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The life we have built together is more important than any minor niggle either of us might have.
[ترجمه گوگل]زندگیای که با هم ساختهایم مهمتر از هر غفلت کوچکی است که هر یک از ما ممکن است داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]زندگی ای که ما با هم ساخته ایم، مهم تر از هر کدام از niggle است که هر کدام از ما ممکن است داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید