nidus

/ˈnaɪdəs//ˈnaɪdəs/

(حشرات به ویژه عنکبوت) لانه، سوراخ، محل تخم گذاری، گشنگاه، محل زاد و ولد، جای تخم گذاری، پرورشگاه تخم، پرورشکاه هاگ، مرکز فساد

جمله های نمونه

1. Figure Asplenium nidus . A . Width of plants; B.
[ترجمه گوگل]شکل Asplenium nidus آ عرض گیاهان؛ ب
[ترجمه ترگمان]شکل Asplenium nidus الف عرض گیاهان؛ ب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When Nidus links webs, she is not more clever than anychildren.
[ترجمه گوگل]وقتی نیدوس وب‌ها را پیوند می‌دهد، باهوش‌تر از بچه‌ها نیست
[ترجمه ترگمان]وقتی تاره ای nidus را به هم پیوند می زند، او باهوش تر از anychildren نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Asplenium nidus, Conservatory, Hong Kong Park, Central.
[ترجمه گوگل]Asplenium nidus، هنرستان، پارک هنگ کنگ، مرکزی
[ترجمه ترگمان]Asplenium nidus، کنسرواتوار، پارک هنگ کنگ، آسیای مرکزی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A detached osteophyte may have provided the primary nidus for this loose body.
[ترجمه گوگل]یک استئوفیت جدا شده ممکن است نیدوس اولیه را برای این بدن شل ایجاد کرده باشد
[ترجمه ترگمان]یک osteophyte مجزا ممکن است the اولیه برای این جسم آزاد داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Natural nidus of Trichobilharzia exists in Huainan area.
[ترجمه گوگل]نیدوس طبیعی Trichobilharzia در منطقه Huainan وجود دارد
[ترجمه ترگمان]nidus طبیعی of در ناحیه Huainan وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is also possible that the nidus of the osteochondral loose body was a completely detached portion of calcified ligamentum flavum.
[ترجمه گوگل]همچنین ممکن است که نیدوس بدن شل استئوکندرال یک بخش کاملاً جدا شده از فلاووم لیگامنتوم کلسیفیه شده باشد
[ترجمه ترگمان]همچنین این امکان وجود دارد که the بدن آزاد شده به طور کامل بخشی از calcified ligamentum flavum باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Individuals of the Arachnida in substrates of A. nidus and P. coronans accounted for 5 46% and 2 50% of the total, respectively.
[ترجمه گوگل]افراد آراکنیدا در بسترهای A nidus و P coronans به ترتیب 546% و 250% از کل را به خود اختصاص دادند
[ترجمه ترگمان]افراد of در سوبستراهای A nidus و پی coronans به ترتیب ۵ تا ۴۶ % و ۲ درصد از کل را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Conclusion The nidus of osteoid osteoma is so small, that the diagnosis is easy to miss. Both X-ray and CT scan can often demonstrate the central radiolucent nidus for . . .
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری نیدوس استئومای استئوییدی آنقدر کوچک است که تشخیص آن آسان است هم اشعه ایکس و هم سی تی اسکن اغلب می توانند نیدوس رادیولوسنت مرکزی را نشان دهند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری The of osteoma بسیار کوچک است و تشخیص آسان است هر دو اشعه ایکس و سی تی اسکن اغلب می توانند the radiolucent مرکزی را برای …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bacteria or bile pigment may serve as a nidus for crystal formation.
[ترجمه گوگل]باکتری ها یا رنگدانه های صفراوی ممکن است به عنوان نیدوس برای تشکیل کریستال عمل کنند
[ترجمه ترگمان]باکتری ها یا رنگدانه های bile می توانند به عنوان a برای تشکیل کریستال عمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Pain is the main symptom and nidus is the key to the diagnosis of osteoid osteoma. CT scan is the best method to demonstrate the nidus.
[ترجمه گوگل]درد علامت اصلی و نیدوس کلید تشخیص استئومای استئوییدی است سی تی اسکن بهترین روش برای نشان دادن نیدوس است
[ترجمه ترگمان]درد علامت اصلی است و nidus کلید تشخیص of osteoma است سی تی اسکن بهترین روش برای نشان دادن the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A detached osteophyte may hae proided the primary nidus for this loose body.
[ترجمه گوگل]یک استئوفیت جدا شده ممکن است نیدوس اولیه را برای این بدن شل ایجاد کرده باشد
[ترجمه ترگمان]یه گروه جدا جدا ممکنه هایموسو برای این جسم آزاد شده باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is the central nidus of an osteoid osteoma composed of irregular reactive new bone.
[ترجمه گوگل]این نیدوس مرکزی یک استئومای استوئیدی است که از استخوان جدید واکنشی نامنظم تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]این the مرکزی یک osteoma osteoid است که از استخوان جدید واکنش پذیری نامنظم تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This presumably reflects the fact that biliary stasis remains with a nidus of infection already present even after stones are removed.
[ترجمه گوگل]این احتمالاً نشان‌دهنده این واقعیت است که استاز صفراوی با یک نیدوس عفونت که از قبل وجود دارد، حتی پس از برداشتن سنگ‌ها باقی می‌ماند
[ترجمه ترگمان]این احتمالا منعکس کننده این واقعیت است که ثابت ماندن biliary با یک سری عفونت در حال حاضر حتی بعد از حذف سنگ ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is thought that uric acid crystals serve as a nidus for calcium oxalate crystallization resulting in subsequent stone formation.
[ترجمه گوگل]تصور می‌شود که کریستال‌های اسید اوریک به عنوان نیدوس برای کریستالیزاسیون اگزالات کلسیم عمل می‌کنند که منجر به تشکیل سنگ بعدی می‌شود
[ترجمه ترگمان]تصور می شود که کریستال های اسید اوره به عنوان a برای تبلور کربنات کلسیم به کار گرفته می شوند که منجر به تشکیل سنگ بعدی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• nest for laying eggs, place for breeding (especially for insects); place where something is formed; place where develops or originates; (medicine) point of origin of a nerve; (medicine) any structure that looks like a nest in its function or appearance; central location of infection in an organism

پیشنهاد کاربران

جای تخم گذاری - پرورشگاه هاگ - پرورشگاه - مرکز فساد

بپرس