1. Nickel can be used for making coins.
[ترجمه گوگل]از نیکل می توان برای ساخت سکه استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]از نیکل برای ساخت سکه استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. We normally plate the car handles with nickel and then chrome.
[ترجمه گوگل]معمولاً دستگیره های ماشین را با نیکل و سپس کروم روکش می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما معمولا دسته های ماشین با نیکل و بعد کروم را تزئین می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He wanted to nickel me up for another hot dog.
[ترجمه گوگل]او می خواست مرا برای یک هات داگ دیگر نیکل کند
[ترجمه ترگمان]اون می خواست منو به خاطر یه هات داگ دیگه بهم بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. These include lead and antimony, nickel, manganese and zinc, and bismuth and iron.
[ترجمه گوگل]اینها شامل سرب و آنتیموان، نیکل، منگنز و روی، و بیسموت و آهن است
[ترجمه ترگمان]این مواد شامل سرب و antimony، نیکل، منگنز و روی، و bismuth و آهن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Louis, the nickel was the smallest coin.
6. The chromium and nickel are added to give shine and prevent rusting.
[ترجمه گوگل]کروم و نیکل برای درخشندگی و جلوگیری از زنگ زدگی به آن اضافه می شود
[ترجمه ترگمان]کروم و نیکل به درخشش و جلوگیری از زنگ زدگی اضافه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. May I have a nickel?
8. The high nickel content of meteoritic iron emerged at about this time as an accepted indicator of nonterrestrial origin.
[ترجمه گوگل]مقدار بالای نیکل آهن شهاب سنگی تقریباً در این زمان به عنوان یک شاخص پذیرفته شده منشاء غیرزمینی ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]مقدار بالای نیکل of در حدود این زمان به عنوان شاخص پذیرفته شده منشا nonterrestrial پدید آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Low-grade copper and nickel sulphides developed at or near the contacts.
[ترجمه گوگل]سولفیدهای مس و نیکل با عیار پایین در محل تماس یا نزدیک آن ایجاد می شوند
[ترجمه ترگمان]sulphides مس با درجه پایین و نیکل در نزدیکی سطح تماس ایجاد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. There were mines for copper, lead, cobalt. nickel, antimony, manganese and uranium.
[ترجمه گوگل]معادن مس، سرب، کبالت وجود داشت نیکل، آنتیموان، منگنز و اورانیوم
[ترجمه ترگمان]معادن مس، سرب، کبالت وجود داشت نیکل، antimony، منگنز و اورانیوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The metals concerned include copper, zinc, lead, nickel, cadmium and mercury.
[ترجمه گوگل]فلزات مورد بحث عبارتند از مس، روی، سرب، نیکل، کادمیوم و جیوه
[ترجمه ترگمان]فلزات مورد نظر شامل مس، روی، سرب، نیکل، کادمیم و جیوه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The drivers received a 25-percent commission on every nickel their reluctant passengers paid out.
[ترجمه گوگل]رانندگان بابت هر نیکلی که مسافرانی که تمایلی نداشتند پرداخت می کردند، 25 درصد کمیسیون دریافت می کردند
[ترجمه ترگمان]رانندگان یک کمیسیون ۲۵ درصد در هر سنت دریافت کردند که مسافران بی میل آن ها پرداخت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Too many people have undiagnosed nickel allergies, and gold is plated using cyanide so no gold, either.
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد آلرژی به نیکل تشخیص داده نشده دارند، و طلا با استفاده از سیانید آبکاری می شود، بنابراین طلا نیز وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم حساسیت به آلرژی های غذایی را تشخیص نمی دهند و طلا با استفاده از سیانور طلا و یا طلا پوشانده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Eight nickel cadmium batteries are grouped together inside the handle pack.
[ترجمه گوگل]هشت باتری نیکل کادمیوم در داخل بسته دسته جمع شده اند
[ترجمه ترگمان]هشت باتری کادمیم در دسته دسته قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید