put a damper/ dampener on ( sth ) با معنای " دلسرد کردن، جلوگیری کردن، یا بازداشتن چیزی؛ کم کردن لذت، خوشایندی یا سرگرمی چیزی؛ سرکوب کردن، مهار کردن یا بی حس کننده یا کاستن از نشاط تاثیر بر چیزی داشتن" ، متضاد nice touch است ، مثال:
... [مشاهده متن کامل]
The foul weather really put a damper on our picnic yesterday
هوای بد دیروز واقعاً پیک نیک ما را خراب کرد.
... [مشاهده متن کامل]
هوای بد دیروز واقعاً پیک نیک ما را خراب کرد.
معادل پیشنهادی : ایول
Nice touch, that was a stroke of genius
وقتی یه نفر صحبت میکنه و کلمه ای یا عبارتی به حرفاش اضافه میکنه و طرف مقابلش میگه nice touch یعنی این یکیو خوب اومدی
بدان معنی که با این حرفت یا این کلمه ات موافقم سر صحبت هات
A 'nice touch' is an expression used to show approval or delight over a favourable detail. You will often hear this in response
... [مشاهده متن کامل]
بدان معنی که با این حرفت یا این کلمه ات موافقم سر صحبت هات
... [مشاهده متن کامل]
وقتی چیزی خیلی جالب و باحال باشد از این اسلنگ استفاده میکنند
اضافه کردن جزئیات به چیزی جهت بهتر شدن یا زیباتر شدن
( اصطلاح ) وقتی چیزی کوچک و غیر ضروری را به چیزی اضافه می کنند به آن Nice Touch می گویند. مثل دادن اشانتیون یا اضافه کردن جزیئات به چیزی.