next to nothing


تقریبا هیچ

جمله های نمونه

1. Her job's so cushy: she does next to nothing and earns a fortune.
[ترجمه Navid] کار اون خیلی بی دردسره. اون تقریبا هیچ کاری نمیکنه و پول درمیاره
|
[ترجمه گوگل]شغل او خیلی راحت است: تقریباً هیچ کاری نمی کند و ثروت زیادی به دست می آورد
[ترجمه ترگمان]شغلش خیلی راحت است: او در کنار هیچ چیز دیگری زندگی می کند و ثروتی به دست می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Charles knew next to nothing about farming.
[ترجمه Navid] چارلز تقریبا هیچی از کشاورزی نمی دونست.
|
[ترجمه گوگل]چارلز تقریباً چیزی از کشاورزی نمی دانست
[ترجمه ترگمان]چارلز در این مورد چیزی درباره کشاورزی نمی دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He knows next to nothing about antiques.
[ترجمه گوگل]او تقریباً هیچ چیز در مورد عتیقه جات نمی داند
[ترجمه ترگمان] اون در مورد antiques چیز دیگه ای می دونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I got it for next to nothing in a jumble sale.
[ترجمه گوگل]من آن را تقریباً به هیچ وجه در یک فروش درهم و برهم گرفتم
[ترجمه ترگمان]من آن را برای هیچ چیز در یک حراج کوچک به دست آوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Johnson still knew next to nothing about tobacco.
[ترجمه گوگل]جانسون هنوز چیزی در مورد تنباکو نمی دانست
[ترجمه ترگمان]جانسون هنوز چیزی درباره تنباکو نمی دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The speech said next to nothing.
[ترجمه Fahimeh amini] توی سخنرانی تقریبا هیچی گفته نشد
|
[ترجمه گوگل]سخنرانی تقریباً هیچ چیزی نگفت
[ترجمه ترگمان]سخنرانی بعدی به هیچ چیز ختم نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I know next to nothing about Belinda, but I must ask him how she died.
[ترجمه Fahimeh Amini] من در مورد بلیندا تقریبا هیچی نمی دونم اما باید از اش ( اون مرد ) بپرسم که بلیندا چطوری مرد.
|
[ترجمه گوگل]من تقریباً چیزی در مورد بلیندا نمی دانم، اما باید از او بپرسم که چگونه مرده است
[ترجمه ترگمان]، من کنار هیچی در مورد \"پ - - ی - - ت - - ر\" خبر دارم ولی باید ازش بپرسم که چطور مرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This is piecework and it pays next to nothing.
[ترجمه گوگل]این کار تکه تکه است و تقریباً هیچ هزینه ای ندارد
[ترجمه ترگمان]این کار piecework است و این کار به هیچ چیز ادامه نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We knew next to nothing experimentally of the elementary properties of matter at such high temperatures.
[ترجمه گوگل]ما تقریباً به طور تجربی از خواص اولیه ماده در چنین دماهای بالایی اطلاع نداشتیم
[ترجمه ترگمان]ما در کنار هیچ چیز آزمایشی از خصوصیات ابتدایی ماده در چنین دماهای بالا نمی دانستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I learned next to nothing at school - the teachers were awful.
[ترجمه گوگل]من تقریباً در مدرسه چیزی یاد نگرفتم - معلمان افتضاح بودند
[ترجمه ترگمان]در مدرسه هیچ چیز یاد نگرفته بودم - معلم ها افتضاح بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The company's profits climbed from next to nothing to $6 million in just two years.
[ترجمه گوگل]سود این شرکت تنها در دو سال از تقریباً هیچ به 6 میلیون دلار افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]سود این شرکت از سال آینده به ۶ میلیون دلار در عرض دو سال افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. My parents know next to nothing about the men I date.
[ترجمه گوگل]پدر و مادرم تقریباً هیچ چیز در مورد مردانی که با آنها قرار می گذارم نمی دانند
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرم در مورد مردهایی که باهاشون قرار میذارم هیچی نمیدونن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. With little or no industry, Savoy exported next to nothing apart from agricultural produce.
[ترجمه گوگل]ساووی با صنعت کم یا بدون صنعت، به جز محصولات کشاورزی، صادراتی نداشت
[ترجمه ترگمان]در صنایع کوچک و بدون هیچ صنعتی، ساووا به غیر از محصولات کشاورزی به چیزی غیر از محصولات کشاورزی صادر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was nuts-and-bolts work, with a salary next to nothing, but he was prepared to bear the sacrifices.
[ترجمه گوگل]این کار آجیل بود، با دستمزد تقریباً هیچ، اما او آماده بود تا فداکاری ها را تحمل کند
[ترجمه ترگمان]کار پیچ و مهره بود و حقوق می گرفت و حقوق می گرفت، اما آماده بود که فداکاری های آن ها را تحمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• almost nothing, nearly nothing

پیشنهاد کاربران

تقریبا هیچی
⭐We had next to nothing to eat last night
دیشب تقریبا هیچی برای خوردن نداشتیم.
⭐they did next to nothing to help us
اونا تقریبا هیچ کاری برای کمک به ما نکردند ( تقریبا هیچ کمکی به ما نکردند )
...
[مشاهده متن کامل]

⭐we have next to nothing to buy that house
ما تقریبا هیچ پولی برای خرید آن خانه نداریم.
🍀دقت کنید که حرف اضافه بعد از next to nothing حرف to میباشد و از for استفاده نمیکنیم.

تقریبا رایگان
almost nothing, تقریبا هیچی
تقریبا هیچی.
نزدیک به هیچی
رایگان
Previous singers worked for next to nothing in small clubs
خواننده های قبل رایگان در کلاپ ها کار می کردند
Almost nothing
Began with next to nothing
از صفر شروع کرد
( اصطلاح ) : تقریباً هیچ چیز، خیلی خیلی کم
https://idioms. thefreedictionary. com/next to nothing

بپرس