- We heard arguing coming from the apartment next to ours.
[ترجمه Sepideh] ما شنیدیم از اپارتمان نزدیک ما صدایی می اید
|
[ترجمه ثنا] ما شنیده ایم از اپارتمان کناریمان صدایی می اید
|
[ترجمه شان] از اپارتمان مجاورمان صدای بحث و جدل شنیدیم.
|
[ترجمه گوگل] از آپارتمان مجاور ما صدای دعوا شنیدیم [ترجمه ترگمان] ما شنیدیم که از آپارتمان کنار ما بحث می کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The chief of police sat next to the mayor at the dinner.
[ترجمه علی] سلام
|
[ترجمه گوگل] رئیس پلیس در ضیافت شام کنار شهردار نشست [ترجمه ترگمان] رئیس پلیس در کنار شهردار در کنار شهردار نشسته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: following in degree.
- Next to Christmas, Thanksgiving is my favorite holiday.
[ترجمه Sepideh] تعطیلات مورد علاقه من کریسمس و عید شکر گزاری است
|
[ترجمه ۰۰۰] در کنار کریسمس جشن شکر گذاری که جشن مورد علاقه ی من هست وجود دارد
|
[ترجمه مونا] از آپارتمان کناری صدای جروبحث شنیدیم
|
[ترجمه گوگل] در کنار کریسمس، روز شکرگزاری تعطیلات مورد علاقه من است [ترجمه ترگمان] در کنار کریسمس، عید شکرگزاری من تعطیلات مورد علاقه منه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
• : تعریف: nearly; almost.
- He ate next to nothing at dinner.
[ترجمه گوگل] در شام تقریباً چیزی نخورد [ترجمه ترگمان] سر شام هیچ چیز نخورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Her job's so cushy: she does next to nothing and earns a fortune.
[ترجمه گوگل]شغل او خیلی راحت است: تقریباً هیچ کاری نمی کند و ثروت زیادی به دست می آورد [ترجمه ترگمان]شغلش خیلی راحت است: او در کنار هیچ چیز دیگری زندگی می کند و ثروتی به دست می آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Cleanliness is next to godliness.
[ترجمه ثنا] نظافت همان خدا پرستی است
|
[ترجمه گوگل]پاکیزگی در کنار خداپرستی است [ترجمه ترگمان]تمیزی در کنار godliness است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It's next to the coffee shop.
[ترجمه سیروس] در کنار مغازه کافی شاپ است
|
[ترجمه گوگل]کنار کافی شاپ است [ترجمه ترگمان]کنار مغازه قهوه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We piled plenty of logs up next to the fire.
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی کنده در کنار آتش انباشته کردیم [ترجمه ترگمان]ما یه عالمه هیزم جمع کردیم کنار آتش [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The seat next to him was vacant.
[ترجمه رضا] صندلی کناری او خالی بود
|
[ترجمه گوگل]صندلی کنارش خالی بود [ترجمه ترگمان]صندلی کنار او خالی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She set the tray down on a table next to his bed.
[ترجمه گوگل]سینی را روی میزی کنار تختش گذاشت [ترجمه ترگمان]سینی را روی می زی کنار تختش گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. There was a little girl sitting next to him.
[ترجمه گوگل]دختر بچه ای کنارش نشسته بود [ترجمه ترگمان]دختر کوچکی کنارش نشسته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. If I see you next to never,how can we say forever.
[ترجمه گوگل]اگر تو را در کنار هرگز ببینم، چگونه می توانیم بگوییم برای همیشه [ترجمه ترگمان]اگه من تو رو تا حالا دیدم، چطور میتونیم برای همیشه بگیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The campsite is in a beautiful location next to the beach.
[ترجمه گوگل]کمپینگ در مکانی زیبا در کنار ساحل قرار دارد [ترجمه ترگمان]کمپ در مکان زیبایی کنار ساحل قرار دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Can I sit next to you?
[ترجمه حسن] آیا میتوانم در کنار شما بنشینم
|
[ترجمه گوگل]میتونم کنارت بشینم؟ [ترجمه ترگمان]میتونم کنارت بشینم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I sat down on the sofa next to Barbara.
[ترجمه AMIR] کنار بارابارا روی مبل نشستم.
|
[ترجمه گوگل]روی مبل کنار باربارا نشستم [ترجمه ترگمان]روی نیمکت کنار باربارا نشستم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. There's a nine - storey apartment building next to the bank.
[ترجمه گوگل]یک ساختمان آپارتمان 9 طبقه در کنار بانک وجود دارد [ترجمه ترگمان]یک ساختمان ۹ طبقه در کنار بانک وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Next to his tanned face, hers seemed pallid and unhealthy.
[ترجمه گوگل]در کنار صورت برنزه او، صورت او رنگ پریده و ناسالم به نظر می رسید [ترجمه ترگمان]در کنار چهره آفتاب سوخته او رنگ پریده و ناسالم به نظر می رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They display chocolates next to supermarket checkouts to encourage impulse buying.
[ترجمه گوگل]آنها شکلاتها را در کنار صندوقهای سوپرمارکت به نمایش میگذارند تا خرید آنی را تشویق کنند [ترجمه ترگمان]آن ها شکلات را در کنار سوپر مارکت سوپرمارکت نمایش می دهند تا خریدهای ناگهانی را تشویق کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The man who lives next to you is sussed by the police in this case.
[ترجمه گوگل]مردی که در کنار شما زندگی می کند در این پرونده توسط پلیس تحت تعقیب قرار گرفته است [ترجمه ترگمان]مردی که بعد از شما زندگی می کند توسط پلیس در این مورد دستگیر می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
پیشنهاد کاربران
Right beside someone or something
دیوار به دیوارِ در مجاورتِ مجاورِ همسایۀ نزدیکِ
پهلوی
به معنای کنار مثال :pillow is next to the sofa
معنی کلمه{ next to} در اصل در کنار میشود
1. beside , by کنار 2. following right after بعد از For example : next to mama , no one ever talked to me Or Next to chocolate , strawberry ice cream is my favorite
کنار ، پیشه
کنار عامیانه این کلمه است و در دیکشنری به طور کامل درباره آن توضیح داده شده است.
کنار ، نزدیک، پهلو
کنار، نزدیک، پهلو
علاوه بر . . .
نزدیک، کنار
به معنای عامیانه، بغل، کنار، پهلو برای مثال؛ next to me، یعنی بغل من. "بغل"در اینجا به معنای آغوش یا hug نیست، بلکه به معنی "کنار و پهلو" است.
کنار مجاور نزدیک
کلمه text toدر اصل معنی در کنار یا پهلو ولی عامیانه تر بیشتر معنی می دهددر کناره به پهلوی یا بغل. . بغله