معنی: واری بلافصل، منسوب بلافصل، نزدیک ترین خویشاوندانمعانی دیگر: بستگان درجه اول، خویشاوندان نزدیک (مانند زن و بچه یا پدر و مادر)، نزدیک ترین خویشاوند (یا خویشاوندان)، وارک بلافصل
• (1)تعریف: the nearest relative or relatives of an individual.
• (2)تعریف: an individual's nearest relative as defined by law, esp. one who may inherit the individual's estate if the individual dies without leaving a will.
جمله های نمونه
1. We have notified the next of kin.
[ترجمه گوگل]ما به خویشاوندان بعدی اطلاع داده ایم [ترجمه ترگمان] ما به نزدیک ترین فامیل اطلاع دادیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Your next of kin will receive death benefit if you die in an accident.
[ترجمه لادن] خیشاوندان نزدیک یا درجه اول شما، بیمه ى بعد از مرگ شما را، در صورتى که در صانحه ایى فوت بکنید، دریافت خواهند کرد.
|
[ترجمه گوگل]در صورت فوت شما در تصادف، فامیل بعدی شما کمک مالی دریافت خواهند کرد [ترجمه ترگمان]اگر تو یک تصادف بمیری، قوم و خویش تو به نفع مرگ خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. We'll have to notify the next of kin of his death.
[ترجمه گوگل]ما باید مرگ او را به اطلاع خویشاوندان بعدی برسانیم [ترجمه ترگمان]باید به نزدیک ترین وارث مرگش اطلاع بدیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. May I have your name, address and next of kin, please?
[ترجمه گوگل]ممکن است نام، آدرس و نزدیکان شما را داشته باشم، لطفا؟ [ترجمه ترگمان]میشه اسمتون، آدرس و نزدیک ترین فامیلش رو بپرسم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Her next of kin have been informed.
[ترجمه گوگل]نزدیکان او مطلع شده اند [ترجمه ترگمان]قوم و خویش او مطلع شده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The form must be signed by next of kin.
[ترجمه گوگل]فرم باید توسط نزدیکان امضا شود [ترجمه ترگمان]فرم باید توسط نزدیک ترین خویشاوند امضا شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. One of the drivers was fatally injured; his next of kin has been informed.
[ترجمه گوگل]یکی از رانندگان به شدت مجروح شد نزدیکان او مطلع شده است [ترجمه ترگمان]یکی از رانندگان به ضرب گلوله کشته شد؛ نزدیک ترین خویشاوند وی مطلع شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Who is your next of kin?
[ترجمه گوگل]اقوام بعدی شما کیست؟ [ترجمه ترگمان]نزدیک ترین فامیل شما کیه؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The college need to know your next of kin in case something happens to you.
[ترجمه گوگل]در صورتی که برای شما اتفاقی بیفتد، دانشگاه باید خویشاوندان بعدی شما را بشناسد [ترجمه ترگمان]دانشگاه باید بدونه که ممکنه یه اتفاقی برای تو بیفته [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. His identity is being withheld pending notification of next of kin.
[ترجمه گوگل]هویت او در انتظار اطلاع از نزدیکان مخفی است [ترجمه ترگمان]هویت او در انتظار اطلاع از خویشاوندان نزدیک نگه داشته می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I'm her next of kin.
[ترجمه گوگل]من از نزدیکان او هستم [ترجمه ترگمان]من نزدیک ترین خویشاوند او هستم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This is a misconception because the next of kin has no legal right either to consent or to refuse consent.
[ترجمه گوگل]این تصور اشتباهی است زیرا خویشاوندان قانونی حقی برای رضایت یا امتناع از رضایت ندارند [ترجمه ترگمان]این یک تصور غلط است، زیرا نزدیک ترین خویشاوند هیچ حق قانونی برای موافقت یا امتناع از موافقت ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Instructions for my next of kin and executors upon my death.
[ترجمه گوگل]دستوراتی برای خویشاوندان و مجریان بعد از مرگم [ترجمه ترگمان]Instructions برای خویشاوندان بلافصل من و executors در مرگ من [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In cases like that it's the next of kin they want.
[ترجمه گوگل]در مواردی از این دست، این افراد اقوام بعدی هستند [ترجمه ترگمان]در بعضی موارد، آن ها نزدیک ترین خویشاوند هستند که آن ها می خواهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. If there is no Will, the next of kin should decide.
[ترجمه گوگل]اگر اراده ای وجود ندارد، نزدیکان باید تصمیم بگیرند [ترجمه ترگمان]اگر ویل نباشد، نزدیک ترین کس باید تصمیم بگیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
واری بلافصل (اسم)
heir apparent, next of kin
منسوب بلافصل (اسم)
next of kin
نزدیکترین خویشاوندان (صفت)
next of kin
تخصصی
[حقوق] اقوام نزدیک، وارث بلافصل
انگلیسی به انگلیسی
• person's nearest relative your next of kin are your closest relatives; a formal expression.
پیشنهاد کاربران
اولیای دم
اولیای دم نزدیک ترین عضو زنده خانواده
اقوام درجه ۱
اقوام نزدیک
Your closest relative
فامیل یا آشنا نزدیک که ممکنه با او رابطه خونی داشته باشید یا نداشته باشید