newsy

/ˈnuːzi//ˈnjuːzi/

معنی: پرخبر، دارای اخبار زیاد
معانی دیگر: (عامیانه) پر خبر، حاوی اخبار زیاد

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: newsier, newsiest
مشتقات: newsiness (n.)
• : تعریف: (informal) filled with news or gossip.

جمله های نمونه

1. I got a lovely long newsy letter from Bec.
[ترجمه گوگل]من یک نامه خبری طولانی و دوست داشتنی از بک دریافت کردم
[ترجمه ترگمان]یه نامه عاشقانه خیلی بلند از بک دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A clear photo with a newsy caption or short article is often welcome.
[ترجمه گوگل]معمولاً از یک عکس واضح با شرح خبری یا مقاله کوتاه استقبال می شود
[ترجمه ترگمان]یک عکس روشن با عنوان caption یا مقاله کوتاه اغلب مورد استقبال قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mouse Ink is a hodgepodge of reviews, newsy items and puzzles.
[ترجمه گوگل]جوهر موش مجموعه ای از نقدها، آیتم های جدید و پازل است
[ترجمه ترگمان]جوهر ماوس جمعی از مرور، موارد newsy و پازل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Newsy shows the potential for video aggregators on the iPad, by offering up short 2-3 minute summaries of top news stories.
[ترجمه گوگل]Newsy با ارائه خلاصه‌های کوتاه 2 تا 3 دقیقه‌ای از اخبار برتر، پتانسیل جمع‌آوری‌کننده‌های ویدیو را در iPad نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]newsy پتانسیل for ویدیویی در آی پد را با ارائه خلاصه ۲ - ۳ دقیقه ای از داستان های خبری بالا نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Business and finance topics, in particular, are fun to do, as are current events/newsy articles.
[ترجمه گوگل]به ویژه موضوعات تجاری و مالی، مانند رویدادهای جاری/مقالات جدید، سرگرم کننده هستند
[ترجمه ترگمان]موضوعات مربوط به کسب وکار و امور مالی، به ویژه، جالب هستند، همان طور که در حال حاضر مقالات \/ newsy جاری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Fortunately his wife, whom some of the family have never met, nevertheless writes a long newsy letter every Christmas.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه همسرش، که برخی از اعضای خانواده هرگز او را ندیده‌اند، با این وجود هر کریسمس یک نامه خبری طولانی می‌نویسد
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه همسرش که بعضی از اعضای خانواده او را ندیده اند، با این وجود یک نامه مفصل برای کریسمس می نویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It offers ride, resort and restaurant reviews, trivia and newsy updates.
[ترجمه گوگل]این بررسی سواری، استراحتگاه و رستوران، چیزهای بی اهمیت و به روز رسانی های خبری را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این برنامه سواری، توسل به رستوران و رستوران را به روز رسانی و به روز رسانی های newsy ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Because most other bloggers covering the topic write short, newsy posts.
[ترجمه گوگل]زیرا اکثر وبلاگ نویسان دیگری که این موضوع را پوشش می دهند، پست های کوتاه و خبری می نویسند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که بسیاری از bloggers که این موضوع را پوشش می دهند، پست های short و newsy را می نویسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some things should be read rapidly throughout. Examples are simple stories, newsy letters from.
[ترجمه گوگل]بعضی چیزها را باید سریع خواند به عنوان مثال داستان های ساده، نامه های خبری از
[ترجمه ترگمان]برخی چیزها باید به سرعت در سراسر کشور خوانده شوند این ها داستان های ساده، newsy نامه از آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پرخبر (صفت)
newsy

دارای اخبار زیاد (صفت)
newsy

انگلیسی به انگلیسی

• filled with news; gossipy
a newsy letter is full of interesting news about yourself, your family, and your friends; an informal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : newness / news
✅️ صفت ( adjective ) : new / newsy
✅️ قید ( adverb ) : newly
توزیع کننده روزنامه، روزنامه فروش

بپرس