newsboy

/ˈnjuːzboɪ//ˈnjuːzboɪ/

معنی: پسر روزنامه فروش
معانی دیگر: (پسر) روزنامه فروش، روزنامه رسان (به خانه ها)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a boy who sells or delivers newspapers.

جمله های نمونه

1. A newsboy was screaming an extra.
[ترجمه گوگل]یک روزنامه‌فروش فریاد می‌زد
[ترجمه ترگمان]پسرک روزنامه فروش، جیغ و داد و بیداد راه انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Days when there were no news sensations the newsboys lived by their wits.
[ترجمه گوگل]روزهایی که خبری نبود، روزنامه‌فروشان با عقل خود زندگی می‌کردند
[ترجمه ترگمان]روزها که هیچ خبری نبود، newsboys که the با newsboys زندگی می کردند با عقل خود زندگی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Then came the voice of another newsboy selling the Stop - press News bawling as he ran past.
[ترجمه گوگل]سپس صدای یک روزنامه‌فروش دیگر شنیده می‌شود که Stop - Press News را می‌فروخت که از کنارش می‌دوید
[ترجمه ترگمان]سپس صدای پسرک روزنامه فروش دیگری آمد که در حالی که دوان دوان از کنارش می گذشت، فریاد زنان دیگر را به فروش رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The present paper covers the newsboy model with budget cost constraint.
[ترجمه گوگل]مقاله حاضر مدل پسر روزنامه با محدودیت هزینه بودجه را پوشش می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله مدل newsboy با محدودیت هزینه بودجه را پوشش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Charles finally caught on as a newsboy.
[ترجمه گوگل]چارلز سرانجام به عنوان یک روزنامه‌فروش شناخته شد
[ترجمه ترگمان]بالاخره چارلز به عنوان پسرک روزنامه فروش دستگیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The newsboy makes his rounds every morning.
[ترجمه گوگل]روزنامه‌فروش هر روز صبح می‌چرخد
[ترجمه ترگمان]پسرک روزنامه فروش هر روز صبح rounds می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The reordering newsboy problem was researched under the uncertainty circumstances.
[ترجمه گوگل]مشکل سفارش مجدد پسر روزنامه تحت شرایط نامشخص مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]با توجه به شرایط عدم قطعیت، یک مشکل newsboy مجدد مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In this paper, we study the reordering newsboy problem.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، مسئله سفارش‌دهی مجدد پسر روزنامه‌نگار را بررسی می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، ما the problem (newsboy newsboy)را مورد مطالعه قرار می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The newsboy throws his papers in the wrong place.
[ترجمه گوگل]روزنامه‌فروش اوراقش را در جای نامناسبی پرتاب می‌کند
[ترجمه ترگمان]پسرک روزنامه فروش، روزنامه های او را در جای ناجوری پرت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The newsboy problem model also increasingly develops with the transformation of theproduction management styles.
[ترجمه گوگل]مدل مسئله پسر روزنامه نیز با تغییر سبک های مدیریت تولید به طور فزاینده ای توسعه می یابد
[ترجمه ترگمان]مدل مشکل newsboy نیز به طور فزاینده ای با تبدیل سبک های مدیریت theproduction توسعه می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Their schemes began to unravel when one of their hollow nickels containing a coded message accidentally ended up in the hands of a Brooklyn newsboy.
[ترجمه گوگل]نقشه‌های آن‌ها زمانی آغاز شد که یکی از نیکل‌های توخالی‌شان حاوی یک پیام رمزگذاری شده به طور تصادفی به دست یک روزنامه‌فروش بروکلین رسید
[ترجمه ترگمان]طرح های آن ها وقتی یکی از سکه های hollow را که تصادفا در دست یک روزنامه فروش، در بروکلین، به طور اتفاقی در دست داشت، از هم باز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the first chapter we present multi - item newsboy model with uncertain demand and budget constraint.
[ترجمه گوگل]در فصل اول مدل روزنامه‌فروش چند موردی را با تقاضای نامشخص و محدودیت بودجه ارائه می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]در فصل اول مدل newsboy چند موردی با تقاضای نامشخص و محدودیت بودجه ارایه می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پسر روزنامه فروش (اسم)
newsboy

انگلیسی به انگلیسی

• boy who sells or delivers newspapers, paperboy

پیشنهاد کاربران

بپرس