1. he swore he would never wear those newfangled shoes
او قسم خورد که هرگز آن کفش های باب روز را نخواهد پوشید.
2. I really don't understand these newfangled computer games that my children are always playing.
 [ترجمه گوگل]من واقعاً این بازی های رایانه ای جدید را که فرزندانم همیشه انجام می دهند، درک نمی کنم 
[ترجمه ترگمان]من واقعا این بازی های کامپیوتری تازه و نوظهور را که فرزندانم همیشه بازی می کنند، نمی فهمم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. I don't like all these newfangled gadgets.
 [ترجمه گوگل]من این همه ابزارهای جدید را دوست ندارم 
[ترجمه ترگمان]من از همه این ابزار newfangled خوشم نمی اد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. You and your newfangled notions!
5. As word spread about the newfangled invention and more people saw it in action, the guillotine became a public craze.
 [ترجمه گوگل]همانطور که اخبار در مورد اختراع جدید منتشر شد و افراد بیشتری آن را در عمل دیدند، گیوتین به یک جنون عمومی تبدیل شد 
[ترجمه ترگمان]با انتشار کلمه ای در مورد اختراع تازه و نوظهور و افراد دیگر آن را در عمل مشاهده کردند، گیوتین تبدیل به یک جنون عمومی شد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. We need better teachers, not newfangled ideas about education!
 [ترجمه گوگل]ما به معلمان بهتر نیاز داریم، نه ایده های جدید در مورد آموزش! 
[ترجمه ترگمان]ما به معلمان بهتر نیاز داریم، نه ایده های تازه و نوظهور در مورد آموزش! 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. We need better teachers, not newfangled ideas of education!
 [ترجمه گوگل]ما به معلمان بهتر نیاز داریم، نه به ایده های جدید آموزش و پرورش! 
[ترجمه ترگمان]ما به معلمان بهتر نیاز داریم، نه ایده های تازه و تازه و نوظهور 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. Those newfangled inventions are no better than my old machines.
 [ترجمه گوگل]آن اختراعات جدید بهتر از ماشین های قدیمی من نیستند 
[ترجمه ترگمان]این اختراعات newfangled از ماشین های قدیمی من بهتر نیستند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. Mr Sun promptly lost control of the newfangled and killing an unfortunate palace eunuch.
 [ترجمه گوگل]آقای سان بلافاصله کنترل خود را از دست داد و یک خواجه بدبخت قصر را کشت 
[ترجمه ترگمان]آقای Sun به سرعت کنترل این تازه و تازه را از دست داد و یک خواجه قصر بخت برگشته را کشت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. The regional companies rely on customer service rather than on marketing newfangled products.
 [ترجمه گوگل]شرکت های منطقه ای به جای بازاریابی محصولات جدید، بر خدمات مشتری تکیه دارند 
[ترجمه ترگمان]شرکت های منطقه ای به جای خرید و فروش محصولات تازه و نوظهور به خدمات مشتری اتکا می کنند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. The parade was a mix of old - fashioned communist realist kitsch and newfangled weaponry.
 [ترجمه گوگل]این رژه ترکیبی از کیچ کمونیستی رئالیستی قدیمی و سلاح های جدید بود 
[ترجمه ترگمان]رژه، ترکیبی از realist old fashioned و اسلحه newfangled بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. Then, the financial jest with acerbic only zealous those past economist, what had become American at one's leisure today is newfangled.
 [ترجمه گوگل]پس از آن، شوخی مالی با آن اقتصاددانان گذشته غیور غیور، چیزی که امروز در اوقات فراغت خود آمریکایی شده بود، تازه به راه افتاده است 
[ترجمه ترگمان]سپس، شوخی مالی با acerbic تنها به اقتصاددان قدیمی مربوط می شود، چیزی که امروزه در یک زمان فراغت آمریکایی شده بود، تازه و نوظهور است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید