1. They were joined by a newcomer who came striding across a field.
[ترجمه گوگل]یک تازه وارد به آنها پیوست که با قدم های بلند از یک میدان می گذشت
[ترجمه ترگمان]آن ها به یک تازه وارد ملحق شده بودند که با گام های بلند به سوی میدان می آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I'm a relative newcomer to the retail business.
[ترجمه گوگل]من یک تازه وارد در تجارت خرده فروشی هستم
[ترجمه ترگمان] من یه تازه وارد اهل خرده فروشی هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The newcomer is not used to the heavy traffic in big cities.
[ترجمه گوگل]تازه واردها به ترافیک سنگین شهرهای بزرگ عادت ندارند
[ترجمه ترگمان]این تازه وارد به ترافیک سنگین در شهرهای بزرگ عادت ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He must be a newcomer to town and he obviously didn't understand our local customs.
[ترجمه گوگل]او باید یک تازه وارد به شهر باشد و واضح است که آداب و رسوم محلی ما را درک نکرده است
[ترجمه ترگمان]او باید تازه وارد شهر باشد و مسلما آداب و رسوم محلی ما را درک نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The newcomer on the radio scene is a commercial station devoted to classical music.
[ترجمه گوگل]تازه وارد در صحنه رادیو یک ایستگاه تجاری است که به موسیقی کلاسیک اختصاص دارد
[ترجمه ترگمان]تازه وارد در صحنه رادیویی یک ایستگاه بازرگانی است که به موسیقی کلاسیک اختصاص داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Being beaten by a newcomer has really taken the wind out of his sails.
[ترجمه گوگل]کتک خوردن از یک تازه وارد واقعا باد را از بادبان او بیرون آورده است
[ترجمه ترگمان]براثر کتک خوردن یک تازه وارد واقعا باد را از بادبان های خود درآورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The newcomer was greeted with an avalanche of publicity.
[ترجمه گوگل]تازه وارد با بهمنی از تبلیغات مورد استقبال قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]این تازه وارد با بهمن شهرت استقبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He was voted the most promising newcomer for his part in the movie.
[ترجمه گوگل]او برای بازی در این فیلم به عنوان امیدوار کننده ترین تازه وارد انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان most تازه وارد برای شرکت در این فیلم انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The film's director is a newcomer to the Hollywood scene.
[ترجمه گوگل]کارگردان فیلم یک تازه وارد به صحنه هالیوود است
[ترجمه ترگمان]کارگردان فیلم یک تازه وارد در صحنه هالیوود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The company is a comparative newcomer to the software market .
[ترجمه گوگل]این شرکت یک تازه وارد در بازار نرم افزار است
[ترجمه ترگمان]شرکت یک تازه وارد تطبیقی در بازار نرم افزار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He chose as his successor a relative newcomer to the organization.
[ترجمه گوگل]او یک فرد نسبتا تازه وارد به سازمان را به عنوان جانشین خود انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان جانشین خود یک تازه وارد نسبت به سازمان انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A newcomer has appeared on the fashion scene.
[ترجمه گوگل]یک تازه وارد در صحنه مد ظاهر شده است
[ترجمه ترگمان]یک تازه وارد در صحنه مد ظاهر شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We were each paired with a newcomer to help with training.
[ترجمه گوگل]هر کدام از ما با یک تازه وارد برای کمک به تمرینات جفت شدیم
[ترجمه ترگمان]ما هر دو با یک تازه وارد همراه بودیم که به تعلیم و تربیت کمک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He couldn't take his eyes off the beautiful newcomer.
[ترجمه گوگل]نمی توانست چشم از تازه وارد زیبا بردارد
[ترجمه ترگمان]نمی توانست چشم از تازه وارد زیبا برگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The most glamorous newcomer to the Volkswagen Golf range is the revamped GTi 16 valve.
[ترجمه گوگل]پر زرق و برق ترین تازه وارد به مجموعه فولکس واگن گلف، سوپاپ اصلاح شده GTi 16 است
[ترجمه ترگمان]پر زرق و برق ترین تازه وارد به فولکس واگن گلف، سیستم ۱۶ ۱۶ GTi است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید