newbie

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a novice at using the Internet.

جمله های نمونه

1. All newbies are offered an individually tailored training and development programme.
[ترجمه Mehdi] به همه تازه کاران یه برنامه آموزش و توسعه اختصاصی بصورت جداگانه ارائه می شود.
|
[ترجمه گوگل]به همه تازه کارها یک برنامه آموزشی و توسعه اختصاصی ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]همه تازه واردها یک برنامه آموزش و توسعه سفارشی به طور جداگانه ارائه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His hobby is trolling for newbies.
[ترجمه گوگل]سرگرمی او ترول کردن برای تازه کارها است
[ترجمه ترگمان]سرگرمی او برای تازه واردها آماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Obviously I am-as the Linux jargon goes-a newbie, but I will now subscribe to your magazine.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که من - همانطور که اصطلاحات لینوکس می گوید - یک تازه کار هستم، اما اکنون در مجله شما مشترک خواهم شد
[ترجمه ترگمان]واضح است که من - به عنوان \"اصطلاحات فنی لینوکس\" (a)هستم، اما در حال حاضر پذیرای مجله شما خواهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The program is simple to use, even for newbies.
[ترجمه گوگل]استفاده از این برنامه حتی برای تازه کارها نیز ساده است
[ترجمه ترگمان]استفاده از این برنامه ساده است، حتی برای تازه واردها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Here is the newbie, teach him what to do.
[ترجمه گوگل]اینجا تازه کاره، بهش یاد بده چیکار کنه
[ترجمه ترگمان]این بچه جون، بهش یاد بده چیکار کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don't fret if you are a newbie at hosting.
[ترجمه گوگل]اگر در هاستینگ مبتدی هستید، نگران نباشید
[ترجمه ترگمان]نگران نباش، اگه تو میزبان باشی، نگران نباش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The newbie zone also gets you right into the action.
[ترجمه گوگل]منطقه مبتدی نیز شما را مستقیماً وارد عمل می‌کند
[ترجمه ترگمان]منطقه newbie نیز شما را وادار به عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We drop you right into a newbie zone, and it's not overwhelming.
[ترجمه گوگل]ما شما را مستقیماً به یک منطقه تازه‌کار می‌اندازیم، و این خیلی زیاد نیست
[ترجمه ترگمان]ما تو رو به یه منطقه جدید منتقل می کنیم و زیاد هم سخت نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That newbie Orc can't even hit the Druid.
[ترجمه گوگل]اورک تازه وارد حتی نمی تواند دروید را بزند
[ترجمه ترگمان] اون مرد تازه کار نمیتونه به دروید ضربه بزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Now our newbie Orc and Night Elf are engaged in mortal combat.
[ترجمه گوگل]اکنون اورک و نایت الف تازه کار ما درگیر نبردهای مرگبار هستند
[ترجمه ترگمان]حالا او رک و الف جوان ما در یک جنگ خونین درگیر شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. No, I am a newbie at this.
[ترجمه گوگل]نه، من در این کار تازه کار هستم
[ترجمه ترگمان] نه، من یه بچه تازه کار - م
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If you are not a newbie then these are books more your speed.
[ترجمه گوگل]اگر مبتدی نیستید، اینها کتابهایی هستند که سرعت شما بیشتر است
[ترجمه ترگمان]اگر شما تازه کار نیستید، این کتاب ها بیش از حد با سرعت شما کتاب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I am a real newbie here.
[ترجمه گوگل]من اینجا یک تازه کار واقعی هستم
[ترجمه ترگمان]من یه بچه تازه وارد واقعی هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At the time, he was dating a showbiz newbie called Melody.
[ترجمه گوگل]در آن زمان، او با یک تازه‌کار به نام ملودی قرار می‌گرفت
[ترجمه ترگمان]در اون زمان، اون با یه بازیگر اپرا بود که اسمش \"ملودی\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Why do I always get stuck with the newbie on my team?
[ترجمه گوگل]چرا من همیشه با افراد تازه کار تیمم گیر می کنم؟
[ترجمه ترگمان]چرا همیشه تو تیم من گیر می ندازی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• new internet user

پیشنهاد کاربران

An inexperienced newcomer to a particular activity
Newbie, newb, noob, noobie, n00b or nub is a slang
term for a novice or newcomer, or somebody inexperienced in a profession or activity
نیوبی ( به انگلیسی: Newbie ) یا نوب ( به انگلیسی: Noob ) که به صورت newb, n00b یا nub نیز نوشته می شود، یک اصطلاح از زبان خودمانی برنامه نویسان و گیمرها است. به طور کلی این اصطلاح به شخص کم تجربه یا تازه وارد در یک حرفه یا فعالیت اشاره می کند؛ به طور خاص برای کاربر مبتدی یا جدید رایانه، اغلب در مورد فعالیت های اینترنتی مانند بازی های آنلاین یا استفاده از لینوکس به کار گرفته می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

فرد بدون تجربه در یک کار تازه و جدید. نوآموز. مبتدی
تازه کار، ناوارد، دربازی مافیا به فردی که اشتباه بازی میکند و مهارت ندارد، می گویند فلانی، نوب است، ، یا نوبه
[تازه کار] یک مبتدی در کار با اینترنت را گویند
تازه‎ کار، نوچه
تازه کار
مبتدی

بپرس