new moon

/ˈnuːˈmuːn//njuːmuːn/

معنی: غره
معانی دیگر: ماه نو، محاق، اول ماه، هلال ماه نو، هلال ماه نو، اول ماه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the phase of the moon when it passes directly between the sun and the earth.

جمله های نمونه

1. Outside, the new moon shines bright all around, but the lonely lamp on my desk is dim. How l wish this small piece of paper would take to youmyresdess yearning.
[ترجمه گوگل]در بیرون، ماه نو به اطراف می درخشد، اما چراغ تنهایی روی میز من کم نور است چقدر دلم می‌خواهد این تکه کاغذ به آرزوی دختر خانم شما برسد
[ترجمه ترگمان]بیرون، ماه جدید همه جا را روشن می کند، اما نور تنها روی میزم تیره است چه قدر دلم می خواست این تکه کاغذ پاره شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The new moon was the occasion of festivals of rejoicing in Egypt.
[ترجمه گوگل]ماه نو به مناسبت جشن های شادی در مصر بود
[ترجمه ترگمان]ماه جدید فرصتی برای جشن شادی در مصر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The New Moon takes place in your opposite sign of Libra on the 15th.
[ترجمه گوگل]ماه نو در علامت مقابل شما از ترازو در پانزدهم اتفاق می افتد
[ترجمه ترگمان]ماه نو در برج فلکی برج میزان در پانزدهم ماه مه برگزار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was black as night at new moon and white as frost at first light.
[ترجمه گوگل]در ماه نو مثل شب سیاه و در نور اول مثل یخ سفید بود
[ترجمه ترگمان]شب به سیاهی شب در ماه نو و سفیدی به سفیدی برف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The New Moon in your opposite sign of Sagittarius highlights a special relationship and a piece of news.
[ترجمه گوگل]ماه نو در علامت مقابل شما از قوس، یک رابطه خاص و یک خبر را برجسته می کند
[ترجمه ترگمان]ماه جدید در عکس شما از برج قوس یک رابطه ویژه و یک خبر از اخبار را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Small horns, like the new moon, adorned her smooth human brow.
[ترجمه گوگل]شاخ های کوچک، مانند ماه نو، پیشانی صاف انسانی او را آراسته بود
[ترجمه ترگمان]شاخ های کوچک مانند هلال ماه، پیشانی صاف او را آراسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In section seven she invites the new moon to dance on her heart, so that they can be extinguished together.
[ترجمه گوگل]در بخش هفت، او ماه نو را به رقصیدن روی قلبش دعوت می کند تا با هم خاموش شوند
[ترجمه ترگمان]در بخش هفت، او ماه جدید را دعوت می کند تا بر روی قلبش برقصد، تا آن ها بتوانند با هم خاموش شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There was a new moon, and its pale light cast soft shadows in the stillness.
[ترجمه گوگل]ماه نو بود و نور کم رنگش سایه های ملایمی در سکون می انداخت
[ترجمه ترگمان]ماه جدیدی بود و نور کم رنگی که در سکون سایه های ملایم دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Near the time of new moon there is no point on the Moon that can both see sunlight and transmit to Earth.
[ترجمه گوگل]نزدیک به زمان ماه جدید، هیچ نقطه ای در ماه وجود ندارد که هم نور خورشید را ببیند و هم به زمین منتقل کند
[ترجمه ترگمان]نزدیک زمان ماه جدید، هیچ نقطه ای بر روی ماه وجود ندارد که هم بتواند نور خورشید را ببیند و به زمین منتقل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. By the time of the next new moon, the tribe had seen one birth and two deaths.
[ترجمه گوگل]در زمان ماه نو بعدی، قبیله یک تولد و دو مرگ دیده بود
[ترجمه ترگمان]در زمان ماه جدید بعدی، قبیله یک تولد و دو کشته را دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. First, the new moon May 24 will appear in your house of friendship.
[ترجمه گوگل]ابتدا ماه نو در 24 می در خانه دوستی شما ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]اول، ماه مه جدید در خانه دوستی شما ظاهر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tread lightly this weekend because Friday's Pisces New Moon creates a supersensitive atmosphere.
[ترجمه گوگل]این آخر هفته را به آرامی قدم بردارید زیرا ماه نوی روز جمعه جو فوق حساسی ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]این آخر هفته به سبک پا پیش بروید چون ماه رمضان ماه New یک جو supersensitive ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Your key planet Saturn is conjunct the New Moon, roadblocks in your way.
[ترجمه گوگل]سیاره کلیدی شما زحل در پیوند با ماه جدید است، موانعی در راه شما
[ترجمه ترگمان]سیاره کلیدی شما زحل با ماه نو، موانع جاده ای در راه شما، همراه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. These insights contribute meandering conversation fostered by Saturday's New Moon.
[ترجمه گوگل]این بینش‌ها به گفتگوی پر پیچ و خم کمک می‌کنند که توسط ماه نوی شنبه تقویت شده است
[ترجمه ترگمان]این بینش ها به گفتگوی meandering که توسط ماه جدید روز شنبه پرورش داده شد کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. When clouds shrouded that new moon, as they did this night, the people dispersed, alarmed.
[ترجمه گوگل]هنگامی که ابرها مانند این شب بر آن ماه نو پوشانیدند، مردم نگران پراکنده شدند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ابرها آن شب تازه را پوشانده بودند، مردم متفرق شده و متفرق شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غره (اسم)
best part of, new moon, first day of a lunar month

انگلیسی به انگلیسی

• moon as it appears at the beginning of its cycle; beginning of the lunar month
the moon is a new moon when it is a thin crescent shape at the start of its four-week cycle of appearing to become larger and then smaller.
moon appearing at the beginning of its cycle as a slender crescent; beginning of the lunar month

پیشنهاد کاربران

بپرس