new blood


خون تازه، (مجازی) کنشوری یا اندیشه های نو، آدم های تازه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: new persons, members, or personnel, esp. ones bringing new and energetic attitudes.

- She wanted to give the department a fresh start by bringing in new blood.
[ترجمه گوگل] او می خواست با آوردن خون جدید به بخش شروع تازه ای بدهد
[ترجمه ترگمان] می خواست با آوردن خون تازه شروع به کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

افراد جدید ( به خصوص آنهایی که ایده ها، انرژی یا مهارت های جدیدی به یک گروه یا سازمان می آورند ) - اسم مرکب
The team needs some new blood to improve performance
نیروی تازه نفس - اسم مرکب
We are looking for new blood to join the committee
...
[مشاهده متن کامل]

اعضای جدید - اسم مرکب
Bringing in new blood can revitalize the company
خون تازه ( به معنی استعاری برای اشاره به افراد جدید و انرژی بخش ) - اسم مرکب
The organization benefited greatly from the infusion of new blood

میتونیم به جاش بگیم fresh blood
اندیشه ی نو
نیروی کار تازه نفس
تازه وارد
SYN
fresh blood
نیروی کار جدید, نیروی کار تازه نفس

بپرس