neutron

/ˈnuːˌtrɑːn//ˈnjuːtrɒn/

معنی: نیوترون، ذره بدون بارالکتریکی
معانی دیگر: (فیزیک) نوترون

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an elementary particle having no charge, spin of one-half, and mass approximately equal to a proton, present in the nucleus of all atoms except the common isotope of hydrogen.

جمله های نمونه

1. Neutron bombs release lethal radiation instead of exploding with a lot of heat and wind.
[ترجمه گوگل]بمب های نوترونی به جای انفجار با گرما و باد زیاد، تشعشعات کشنده ای را منتشر می کنند
[ترجمه ترگمان]بمب ها به جای منفجر کردن با شدت گرما و باد، تشعشع مهلک را منتشر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. One of these techniques is neutron activation analysis.
[ترجمه گوگل]یکی از این تکنیک ها آنالیز فعال سازی نوترون است
[ترجمه ترگمان]یکی از این تکنیک ها آنالیز فعال سازی نوترونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The neutron production rate appeared to rise after about an hour of electrolysis and then dropped dramatically after eight hours.
[ترجمه گوگل]به نظر می‌رسد که نرخ تولید نوترون پس از حدود یک ساعت الکترولیز افزایش یافته و پس از هشت ساعت به‌طور چشمگیری کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]نرخ تولید نوترون پس از حدود یک ساعت الکترولیز بالا رفت و پس از هشت ساعت به طور چشمگیری کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. However, the discovery of the neutron and of nuclear forces disappointed those hopes.
[ترجمه گوگل]با این حال، کشف نوترون و نیروهای هسته ای این امیدها را ناامید کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، کشف نوترون و نیروهای هسته ای این امید را مایوس کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Another such state is a neutron star.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از این حالت ها یک ستاره نوترونی است
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از این حالات، یک ستاره نوترونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The neutron observations may help cast new light on solar flares and solar activity.
[ترجمه گوگل]مشاهدات نوترونی ممکن است به پرتاب نور جدید بر شراره های خورشیدی و فعالیت های خورشیدی کمک کند
[ترجمه ترگمان]مشاهدات نوترون ممکن است به ایجاد نور جدید در نور خورشید و فعالیت خورشیدی کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The proton has positive electrical charge, the neutron has none.
[ترجمه گوگل]پروتون دارای بار الکتریکی مثبت است، نوترون هیچ بار الکتریکی ندارد
[ترجمه ترگمان]پروتون دارای بار الکتریکی مثبت است، نوترون هیچ یک ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Then they saw Jones' underground laboratory, the neutron spectrometer and its data, which were much more extensive than theirs.
[ترجمه گوگل]سپس آنها آزمایشگاه زیرزمینی جونز، طیف سنج نوترونی و داده های آن را دیدند که بسیار گسترده تر از آنها بود
[ترجمه ترگمان]سپس آزمایشگاه زیرزمینی جونز و طیف سنجی نوترونی و داده های آن را دیدند که بسیار گسترده از آن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Despite such small size, a neutron star can contain as much mass as 500, 000 Earthsized planets.
[ترجمه گوگل]با وجود چنین اندازه کوچک، یک ستاره نوترونی می تواند جرمی به اندازه 500000 سیاره به اندازه زمین داشته باشد
[ترجمه ترگمان]با وجود چنین سایز کوچک، یک ستاره نوترونی می تواند به اندازه ۵۰۰ سیاره بزرگ باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In this context, a neutron star is effectively a single atomic nucleus.
[ترجمه گوگل]در این زمینه، یک ستاره نوترونی به طور موثر یک هسته اتمی است
[ترجمه ترگمان]در این زمینه، یک ستاره نوترونی به طور موثر یک هسته واحد اتمی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. First, then, what about neutron decay?
[ترجمه گوگل]پس اول، در مورد واپاشی نوترون چطور؟
[ترجمه ترگمان]اول، در مورد واپاشی نوترون چه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He has his forensic pathology run-down, his neutron activation analysis.
[ترجمه گوگل]او آسیب شناسی پزشکی قانونی خود را به پایان رسانده است، تجزیه و تحلیل فعال سازی نوترون او
[ترجمه ترگمان]او بیماری شناسی قانونی خود را دارد و تجزیه و تحلیل فعالیت نوترونی را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Chupp adds that the existence of strong neutron fluxes may also require re-evaluation of some previously observed solar events.
[ترجمه گوگل]چاپ اضافه می کند که وجود شارهای نوترونی قوی ممکن است نیاز به ارزیابی مجدد برخی از رویدادهای خورشیدی مشاهده شده قبلی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]Chupp اضافه می کند که وجود شار حرارتی قوی نیز ممکن است نیازمند ارزیابی مجدد برخی از رویداده ای خورشیدی مشاهده شده قبلی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Even more persuasive are small angle neutron scattering studies.
[ترجمه گوگل]مطالعات پراکندگی نوترون با زاویه کوچک حتی متقاعد کننده تر است
[ترجمه ترگمان]حتی more بیشتر در مطالعات پراکنش نوترون کوچک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They were therefore called neutron stars.
[ترجمه گوگل]بنابراین آنها را ستاره های نوترونی می نامیدند
[ترجمه ترگمان]بنابراین آن ها ستاره های نوترونی نامیده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نیوترون (اسم)
neutron

ذره بدون بار الکتریکی (اسم)
neutron

تخصصی

[شیمی] نوترون
[برق و الکترونیک] نوترون یکی از ذرات اساسی هسته که بار الکتریکی صفر و عدد جرم 1 دارد و جرم آن تقریباً برابر با پروتون است . یونیده شدن حاصل برخوردهای نوترونی است . - نوترون
[زمین شناسی] نوترون جزیی از اتم که در هسته اتم یافت می شود. ن.ترون از نظر بار الکتریکی خنثی است و جرم آن تقریباً معادل وزن پروتون است.

انگلیسی به انگلیسی

• elementary particle in atomic nuclei which has no electrical charge (physics)
a neutron is an atomic particle that has no electrical charge.

پیشنهاد کاربران

نوترون
مثال:
It was soon discovered that the proton, the neutron, and the electron are not alone
خیلی زود کشف شده بود که پروتون، نوترون و الکترون تنها نیستند.
اَختَراز
Neu مخفف کلمه Neuter یعنی :
خنثی ، بی جنس ، اخته
معنای واژه Tronیعنی :
تَراز یا افزار تعامل و سامان و مایه
معادل پارسی "Neutron"
میتونه " اَختَراز " باشه !
نتارهستک ( nətarhəstək )
نتار ( خنثی ) هستک ( نوکلئون ) =هستکِ خنثی

بپرس