neurosurgeon

جمله های نمونه

1. John Miles, senior consultant neurosurgeon at Walton, told the inquest that an urgent scan showed a large rounded lesion.
[ترجمه گوگل]جان مایلز، مشاور ارشد جراح مغز و اعصاب در والتون، به تحقیق گفت که اسکن فوری یک ضایعه گرد بزرگ را نشان داد
[ترجمه ترگمان]جان مایلز، مشاور ارشد جراح اعصاب در والتون، به تحقیق گفت که یک اسکن شدید یک ضایعه گرد بزرگ را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Neurosurgeons have successfully moved a blood clot from her brain and are keeping a close watch on her.
[ترجمه گوگل]جراحان مغز و اعصاب با موفقیت یک لخته خون را از مغز او خارج کردند و او را تحت نظر دارند
[ترجمه ترگمان]Neurosurgeons با موفقیت یک لخته خون از مغزش در اورده و مراقب او هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It's plump actors pretending to be working class, when their fathers are neuro-surgeons.
[ترجمه گوگل]این بازیگران چاق است که وانمود می کنند طبقه کارگر هستند، در حالی که پدران آنها جراح مغز و اعصاب هستند
[ترجمه ترگمان]بازیگران چاق وانمود می کنند که در کلاس کار می کنند، در حالی که پدرانشان جراح اعصاب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For removal of extensive post-mediastinum tumors neurosurgeon should coopperate with thoracal surgeon.
[ترجمه گوگل]برای برداشتن تومورهای وسیع پس از مدیاستن، جراح مغز و اعصاب باید با جراح قفسه سینه همکاری کند
[ترجمه ترگمان]برای حذف تومورهای وسیع پس از تومور مغزی، جراح مغز و مغز باید با جراح thoracal ارتباط برقرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The chances of Linda becoming a neurosurgeon are about one in a googol.
[ترجمه گوگل]احتمال اینکه لیندا جراح مغز و اعصاب شود تقریباً یک در گوگول است
[ترجمه ترگمان]شانس تبدیل شدن لیندا یک جراح مغز در گوگل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. How can I go from being a neurosurgeon to driving a cab?
[ترجمه گوگل]چگونه می توانم از یک جراح مغز و اعصاب به رانندگی تاکسی بروم؟
[ترجمه ترگمان]چطور میتونم از یه جراح مغز و اعصاب باشم که راننده تاکسی بشم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Under an operating room microscope, neurosurgeon Roger Hudgens uncovered the spinal cord.
[ترجمه گوگل]راجر هاجنز، جراح مغز و اعصاب، زیر میکروسکوپ اتاق عمل، نخاع را کشف کرد
[ترجمه ترگمان]در زیر میکروسکوپ یک اتاق عمل، جراح مغز و مغز، راجر Hudgens طناب نخاعی را کشف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The procedures require close cooperation between an experienced neurosurgeon and the head and neck surgeon.
[ترجمه گوگل]این روش ها مستلزم همکاری نزدیک بین یک جراح مغز و اعصاب مجرب و جراح سر و گردن است
[ترجمه ترگمان]این روش ها نیاز به هم کاری نزدیک بین یک جراح مغز باتجربه و جراح گردن و گردن دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I must talk over his problem with the neurosurgeon and decide what to do.
[ترجمه گوگل]من باید در مورد مشکل او با جراح مغز و اعصاب صحبت کنم و تصمیم بگیرم که چه کار کنم
[ترجمه ترگمان]من باید با مغز و اعصاب ایشون صحبت کنم و تصمیم بگیرم که چی کار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His desperate parents were referred to William Beecher Scoville, a neurosurgeon at Hartford Hospital.
[ترجمه گوگل]والدین ناامید او به ویلیام بیچر اسکویل، جراح مغز و اعصاب در بیمارستان هارتفورد ارجاع داده شدند
[ترجمه ترگمان]والدین مستاصل او به ویلیام Beecher Scoville، یک جراح مغز و اعصاب در بیمارستان Hartford مراجعه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. OBJECTIVE: Treatment of posterior circulation aneurysms poses a great technical challenge for the practicing neurosurgeon.
[ترجمه گوگل]هدف: درمان آنوریسم های گردش خون خلفی یک چالش فنی بزرگ برای جراح مغز و اعصاب عمل می کند
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE: اضافه کردن اتساع عروق کرونری به عنوان یک چالش تکنیکی بزرگ برای جراح مغز عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A new treatment being tried out by a few doctors, including Dr. Robert Levy, a neurosurgeon at Northwestern Memorial Hospital, involves zapping with electricity certain nerves that innervate the face.
[ترجمه گوگل]درمان جدیدی که توسط چند پزشک، از جمله دکتر رابرت لوی، جراح مغز و اعصاب در بیمارستان نورث وسترن مموریال، آزمایش می‌شود، شامل کوبیدن اعصاب خاصی است که صورت را عصب می‌کنند
[ترجمه ترگمان]یک درمان جدید توسط چند پزشک، از جمله دکتر رابرت لوی، جراح مغز و اعصاب در بیمارستان یادبود Northwestern، شامل zapping با اعصاب ویژه ای است که صورت را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When life doesn't deliver on their hopes, whether they be making class valedictorian, beauty pageant winner, company president, or neurosurgeon, women are set up for major disappointment.
[ترجمه گوگل]وقتی زندگی امیدهای آنها را برآورده نمی‌کند، خواه آن‌ها مدعی کلاس، برنده مسابقه زیبایی، رئیس شرکت یا جراح مغز و اعصاب باشند، زنان برای ناامیدی بزرگ آماده می‌شوند
[ترجمه ترگمان]زمانی که زندگی امید خود را به دست نیاورد، چه آن ها در حال ساخت valedictorian کلاس، برنده زیبایی، رئیس شرکت، یا جراح مغز باشند، زنان برای یاس و نومیدی بزرگ آماده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The neurosurgery resident program is the only way for neurosurgeon to grow up, and it is also the efficient plan to improve the out-of-order status in training of academic neurosurgery in our country.
[ترجمه گوگل]برنامه دستیاری جراحی مغز و اعصاب تنها راه رشد جراح مغز و اعصاب و همچنین طرحی کارآمد برای بهبود وضعیت خارج از دستور در آموزش جراحی مغز و اعصاب دانشگاهی در کشورمان است
[ترجمه ترگمان]برنامه یکی از ساکنان جراحی عصبی تنها راه مغز و اعصاب برای رشد مغز است و همچنین این برنامه کارآمد برای بهبود وضعیت نظم و ترتیب در آموزش جراحی عصبی آکادمیک در کشورمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who performs surgery on the nervous system (medicine)

پیشنهاد کاربران

I will become the greatest neurosurgeon in the whole world.
جراح مغز و اعصاب

بپرس