1. He was anxious to the point of neurosis.
2. She got a neurosis about chemicals and imagined them everywhere doing her harm.
[ترجمه گوگل]او در مورد مواد شیمیایی دچار روان رنجوری شد و تصور کرد که آنها همه جا به او آسیب می رسانند
[ترجمه ترگمان]او درباره مواد شیمیایی اعصاب داشت و آن ها را در هر جا که به او اسیبی رسانده بود تصور می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She's obsessively clean - it's almost become a neurosis with her.
[ترجمه گوگل]او به طرز وسواسی تمیز است - تقریباً با او به یک روان رنجوری تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]اون کاملا پاکه - تقریبا داره با اون اعصاب خرد می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Another persistent neurosis for the county has been their running between the wickets.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از روان رنجوری مداوم برای شهرستان، دویدن آنها بین ویکت ها بوده است
[ترجمه ترگمان]نگرانی مداوم دیگری برای این کشور، اختلاف آن ها بین دو ویکت بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. In this respect the incidence of neurosis seems inversely proportional to social disorder.
[ترجمه گوگل]از این نظر بروز روان رنجوری با اختلال اجتماعی نسبت معکوس به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]در این رابطه، به نظر می رسد که انتشار روان نژندی با اختلال اجتماعی متناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Always a private dentist, because of my neurosis.
[ترجمه گوگل]همیشه یک دندانپزشک خصوصی، به دلیل روان رنجوری من
[ترجمه ترگمان]همیشه یک دندان پزشک خصوصی است، به خاطر روان نژندی من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In this case a budding urethral neurosis was nipped before it could really blossom.
[ترجمه گوگل]در این مورد، یک روان رنجوری مجرای ادراری جوانه زده قبل از اینکه بتواند واقعاً شکوفا شود، از بین رفت
[ترجمه ترگمان]در این مورد، کودکی که در حال شکوفایی بود، پیش از آن که بتواند واقعا شکوفه دهد، nipped شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The neurosis of humanity arose out of the relation to the father, just as it does for the child.
[ترجمه گوگل]روان رنجوری انسانیت از رابطه با پدر سرچشمه می گیرد، همان طور که برای فرزند این اتفاق می افتد
[ترجمه ترگمان]روان نژندی انسانی با پدر، درست همان طور که برای کودک انجام می دهد، سرچشمه گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It is not surprising that NSU neurosis occurs in many cases.
[ترجمه گوگل]تعجب آور نیست که روان رنجوری NSU در بسیاری از موارد رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]تعجب آور نیست که NSU روان نژندی در بسیاری از موارد رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. If you want my opinion, I think she's suffering from some form of neurosis.
[ترجمه گوگل]اگر نظر من را می خواهید، فکر می کنم او از نوعی روان رنجوری رنج می برد
[ترجمه ترگمان]اگر نظر مرا می خواهید، فکر می کنم از نوعی بیماری اعصاب رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Schizophrenia is classified as a functional psychosis and split personality as a dissociative hysterical neurosis, as different as tonsillitis and appendicitis.
[ترجمه گوگل]اسکیزوفرنی به عنوان یک روان پریشی عملکردی و شخصیت تقسیم شده به عنوان یک روان رنجوری هیستریک تجزیه ای طبقه بندی می شود، به همان اندازه که التهاب لوزه و آپاندیسیت متفاوت است
[ترجمه ترگمان]Schizophrenia به عنوان یک جنون کارکردی طبقه بندی می شود و شخصیت را به عنوان a عصبی روان نژندی طبقه بندی می کند که با as و appendicitis متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Then, artillery was aimed straight at the psychoanalytic heart: at neurosis!
[ترجمه گوگل]سپس توپخانه مستقیماً قلب روانکاوان را هدف گرفت: روان رنجوری!
[ترجمه ترگمان]سپس، توپخانه مستقیما به سوی قلب روان کاوی در نظر گرفته شد: در روان نژندی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Expressions of pain as the examination takes place rouse irritation or accusations of neurosis.
[ترجمه گوگل]ابراز درد هنگام انجام معاینه باعث تحریک یا اتهامات عصبی می شود
[ترجمه ترگمان]بیان درد و معاینه، عصبانیت و یا اتهامات روان نژندی را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He identified a variety of mild psychiatric problems, principally neurotic depression and anxiety neurosis, in 86 percent of them.
[ترجمه گوگل]او انواعی از مشکلات روانپزشکی خفیف، عمدتاً افسردگی روان رنجور و روان رنجوری اضطرابی را در 86 درصد از آنها شناسایی کرد
[ترجمه ترگمان]او انواع مشکلات روانی خفیف، به ویژه افسردگی و اضطراب عصبی را در ۸۶ درصد از آن ها شناسایی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید