neuron

/ˈnjʊərɒn//ˈnjʊərɒn/

معنی: یاخته عصبی، رشته مغزی و ستون فقراتی
معانی دیگر: (زیست شناسی) یاخته ی پیی، پی یاخته، یاخته ی عصبی (neurone هم می نویسند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a single nerve cell, including its axons and dendrites.

جمله های نمونه

1. Information is transferred along each neuron by means of an electrical impulse.
[ترجمه گوگل]اطلاعات در طول هر نورون با استفاده از یک ضربه الکتریکی منتقل می شود
[ترجمه ترگمان]اطلاعات به وسیله ایمپالس الکتریکی به همراه هر نورون منتقل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Furthermore, the ions that enter the postsynaptic neuron through the opened pore may do more than just change the internal voltage.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، یون هایی که از طریق منافذ باز وارد نورون پس سیناپسی می شوند، ممکن است چیزی بیش از تغییر ولتاژ داخلی انجام دهند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، یون های داخل سیناپسی که از طریق حفره باز شده وارد نورون پس سیناپسی می شوند ممکن است بیش از تغییر ولتاژ داخلی عمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The neuron may totally ignore regions of visual space lacking boundaries.
[ترجمه گوگل]نورون ممکن است به طور کامل مناطقی از فضای بینایی فاقد مرز را نادیده بگیرد
[ترجمه ترگمان]نورون ممکن است به طور کامل قسمت هایی از فضای بصری را نادیده بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. That blast of sodium ions entering the neuron is the impulse starting.
[ترجمه گوگل]آن انفجار یون های سدیم که وارد نورون می شود، شروع تکانه است
[ترجمه ترگمان]آن انفجار یون های سدیم که وارد نورون می شوند، انگیزه ای است که شروع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Here he makes such suggestions as imitating simple neuron functions by using telegraph relays or vacuum tubes.
[ترجمه گوگل]در اینجا او پیشنهادهایی مانند تقلید توابع ساده نورون با استفاده از رله های تلگراف یا لوله های خلاء ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]در اینجا او این پیشنهادها را به عنوان تقلید توابع نورون ساده با استفاده از رله ها یا لوله های خلا انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The type of neuron found in the retina is shown in figure 2 as an example.
[ترجمه گوگل]نوع نورون موجود در شبکیه در شکل 2 به عنوان مثال نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]نوع نورون یافت شده در شبکیه چشم در شکل ۲ به عنوان مثال نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In muscles where motor neuron contact is delayed, gluR clustering at neuromuscular contact sites is similarly delayed.
[ترجمه گوگل]در ماهیچه هایی که تماس نورون حرکتی به تاخیر می افتد، خوشه بندی gluR در مکان های تماس عصبی عضلانی به طور مشابه به تاخیر می افتد
[ترجمه ترگمان]در شرایطی که ارتباط نورون های حرکتی به تعویق می افتد، خوشه بندی gluR در محل های تماس neuromuscular نیز به طور مشابه به تاخیر می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. An average cortical neuron has an axon with perhaps 000 side branches.
[ترجمه گوگل]یک نورون قشر متوسط ​​دارای آکسونی با شاید 000 شاخه جانبی است
[ترجمه ترگمان]یک نورون در ناحیه قشری به طور متوسط یک آکسون با perhaps شاخه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Confocal images of a CA1 pyramidal neuron in a hippocampal slice.
[ترجمه گوگل]تصاویر هم کانونی یک نورون هرمی CA1 در یک برش هیپوکامپ
[ترجمه ترگمان]تصاویر Confocal از یک نورون به هم پیوسته ca۱ در یک برش hippocampal
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When the sensory neuron is stimulated, it fires the motor neuron, and the siphon and gills are withdrawn.
[ترجمه گوگل]هنگامی که نورون حسی تحریک می شود، نورون حرکتی را شلیک می کند و سیفون و آبشش ها خارج می شوند
[ترجمه ترگمان]وقتی نورون حسی تحریک می شود، نورون حرکتی را روشن می کند و the و آبشش به عقب برمی گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. An action potential in the presynaptic neuron releases neurotransmitter into the cleft.
[ترجمه گوگل]یک پتانسیل عمل در نورون پیش سیناپسی، انتقال دهنده عصبی را در شکاف آزاد می کند
[ترجمه ترگمان]پتانسیل عمل در نورون presynaptic انتقال دهنده عصبی را به درون شکاف آزاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The neuron will be trained by adjusting only the two weights W1 and W
[ترجمه گوگل]نورون فقط با تنظیم دو وزن W1 و W آموزش داده می شود
[ترجمه ترگمان]نورون با تنظیم فقط دو وزن ها و W آموزش داده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Removing input neuron 1 produces difficulties with remembering output pattern A but not B. Removing input neuron 2 produces the reverse effect.
[ترجمه گوگل]حذف نورون ورودی 1 مشکلاتی را در به خاطر سپردن الگوی خروجی A ایجاد می کند، اما نه B حذف نورون ورودی 2 اثر معکوس ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]حذف نورون ورودی ۱ مشکلاتی را با به یاد آوردن الگوی خروجی A و نه B ایجاد می کند حذف نورون ورودی ۲ اثر معکوس را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A single neuron can communicate with as many as 50, 000 other nerve cells in this way.
[ترجمه داوود شفیعی] یک نورون ( سلول عصبی ) می تواند با 50 هزار سلول عصبی دیگر از این طریق ارتباط برقرار کند.
|
[ترجمه گوگل]یک نورون می تواند با 50000 سلول عصبی دیگر از این طریق ارتباط برقرار کند
[ترجمه ترگمان]یک نورون می تواند با بیش از ۱۰۰۰۰ سلول عصبی دیگر در این روش ارتباط برقرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یاخته عصبی (اسم)
neuron

رشته مغزی و ستون فقراتی (اسم)
neuron

تخصصی

[برق و الکترونیک] نرون سلول عصبی زنده

انگلیسی به انگلیسی

• nerve cell, basic functional unit of the nervous system (anatomy)
a neuron is a cell that is part of the nervous system and that conducts messages to and from the brain; a technical term.

پیشنهاد کاربران

یاخته های عصبی ) نورون (
در یادگیری عمیق: همانطور که عناصر اصلی مغز ما از نورون ها تشکیل شده اند، ساختار پایه ی شبکه های عصبی نیز نورون ها هستند. فقط کافی است به این فکر کنید که وقتی ما اطلاعات جدیدی دریافت می کنیم، چکار می کنیم. وقتی اطلاعات را دریافت می کنیم، ابتدا آن را پردازش می کنیم و سپس یک خروجی بر اساس آن می سازیم. در زمینه ی شبکه های عصبی نیز به همین شکل است.
...
[مشاهده متن کامل]

یک نورون یک ورودی را می گیرد، آن را پردازش می کند و سپس یک خروجی تولید می کند که آن را یا برای پردازش بیشتر به سایر نورون ها ارسال می کند، و یا خودش خروجی پایانی است.

سلول عصبی، یاخته عصبی
Neuron=highly specialized cell that communicates information in electrical and chemical form, a nerve cell
نورون = سلول کاملا اختصاصی که اطلاعات را به شکل الکتریکی و شیمیایی منتقل میکند، یک سلول عصبی
neuron ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: پی‏یاخته
تعریف: هریک از یاخته‏های انتقال‏دهندۀ شبکۀ عصبی موجودات زنده|||متـ . یاختۀ عصبی
نورون

بپرس