neuroglia


(زیست شناسی) پی چسب

جمله های نمونه

1. Neuroglia cell is traditionally considered to be one passive part in the synaptic transmission.
[ترجمه گوگل]سلول نوروگلیا به طور سنتی به عنوان یک بخش غیرفعال در انتقال سیناپسی در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]سلول Neuroglia به طور سنتی یک بخش غیرفعال در انتقال سیناپسی در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Beneath the dorsal wall of it, a neuroglia cell cluster in a pyramidal form was often seen, extending dorsally along the median line.
[ترجمه گوگل]در زیر دیواره پشتی آن، یک خوشه سلولی نوروگلیا به شکل هرمی اغلب دیده می شد که از پشت در امتداد خط میانی امتداد یافته بود
[ترجمه ترگمان]در زیر دیواره پشتی آن، یک خوشه سلولی neuroglia در شکل هرمی دیده می شود که در امتداد خط میانی امتداد می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The results showed that the NT- 3immunoreactive positive neuroglia were present in the posterior funiculus, lateral funiculus, anterior funiculus.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که نوروگلیا مثبت NT-3immunoreactive در فونیکول خلفی، فونیکولوس جانبی و فونیکول قدامی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که neuroglia مثبت NT - ۳ immunoreactive مثبت در funiculus خلفی، funiculus جانبی، funiculus جلویی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A tumor originating in the neuroglia of the brain or spinal cord.
[ترجمه گوگل]توموری که منشا آن نوروگلیا مغز یا نخاع است
[ترجمه ترگمان]تومور از the مغز و یا نخاع سرچشمه می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Neuroglia consisting of cells similar to but smaller than astrocytes, found in the central nervous system and associated with the formation of myelin.
[ترجمه گوگل]نوروگلیا متشکل از سلول های مشابه اما کوچکتر از آستروسیت ها است که در سیستم عصبی مرکزی یافت می شود و با تشکیل میلین مرتبط است
[ترجمه ترگمان]Neuroglia متشکل از سلول های مشابه و کوچک تر از آستروسیت، در سیستم عصبی مرکزی و مرتبط با تشکیل میلین، یافت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Neurons and neuroglia cells were cultured and treated with 2 DCE and its metabolic products(2 chloroacetaldehyde and 2 chloroethanol ). The morphology and biochemical change were observed.
[ترجمه گوگل]سلول های عصبی و نوروگلیا کشت داده شدند و با 2 DCE و محصولات متابولیکی آن (2 کلرواستالدئید و 2 کلرواتانول) تیمار شدند مورفولوژی و تغییر بیوشیمیایی مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]نورون ها و سلول های neuroglia با ۲ DCE و محصولات متابولیک آن (۲ chloroacetaldehyde و ۲ chloroethanol)کشت و تیمار شدند مورفولوژی و تغییر بیوشیمیایی مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. ConclusionCortical neurons, neuroglia cells, cytoskeleton and blood-brain barrier changed at early stage of reperfusion damage.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری نورون‌های قشری، سلول‌های نوروگلیا، اسکلت سلولی و سد خونی مغزی در مراحل اولیه آسیب خونرسانی مجدد تغییر کردند
[ترجمه ترگمان]نورون های ConclusionCortical، سلول های neuroglia، اسکلت سلولی و مانع خون در مراحل اولیه آسیب reperfusion تغییر کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The main reason responsble to leukoaraiosis was ischemia in white matter leading to neuroglia degeneration and demyelination. Leukoaraiosis may cause or deteriorate disturbance of intelligence.
[ترجمه گوگل]علت اصلی ایجاد لکوآرایوز ایسکمی در ماده سفید بود که منجر به دژنراسیون نوروگلیا و دمیلیناسیون شد Leukoaraiosis ممکن است باعث اختلال در هوش شود یا آن را بدتر کند
[ترجمه ترگمان]دلیل اصلی responsble، کم خونی موضعی در ماده سفید بود که منجر به انحطاط neuroglia و demyelination شد اختلال ممکن است باعث ایجاد اختلال در هوش شود و یا خراب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective: The aim of the study was to explore the response of neuroglia in CNS on peripheral nerves injury.
[ترجمه گوگل]هدف: هدف از این مطالعه بررسی پاسخ نوروگلیا در CNS بر آسیب اعصاب محیطی بود
[ترجمه ترگمان]هدف: هدف مطالعه بررسی واکنش of در سیستم عصبی محیطی در سیستم عصبی محیطی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Method: Cerebral tissue from newborn SD rats was digested with trypsin and centrifugalized. The mixture of neuron and neuroglia was primarily cultivated.
[ترجمه گوگل]روش: بافت مغزی موش‌های SD نوزاد با تریپسین هضم و سانتریفیوژ شد مخلوط نورون و نوروگلیا در درجه اول کشت شد
[ترجمه ترگمان]روش: بافت مغزی از موش های SD تازه متولد شده، با تریپسین و centrifugalized هضم شد ترکیبی از نورون و neuroglia اصولا کشت می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conclusion Radial glial cells are generated from the neuroepithelial cells, and they act as the neural progenitors for neurons and neuroglia.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری سلول‌های گلیال شعاعی از سلول‌های عصبی اپیتلیال تولید می‌شوند و به عنوان پیش‌سازهای عصبی برای نورون‌ها و نوروگلیا عمل می‌کنند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری سلول های گلیا از سلول های neuroepithelial تولید می شوند و آن ها به عنوان پیش سازه ای عصبی برای نورون ها و neuroglia عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• connective tissue which supports the nervous tissue (anatomy)

پیشنهاد کاربران

بطورکلی سلول های پشتیبان عصبی را گویند که شامل میکروگلیا، آستروسیت و الیگودندروسیت است
[پزشکی] نوروگلی ( پی چسب ) : سلولهای حمایتی سیستم عصبی
neuroglia ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: پی‏بان
تعریف: ساختار پشتیبان بافت عصبی که بخشی از وظیفۀ آن دفع مواد زاید بافت عصبی است
نوروگلی ها یا پی بان ها یا پی چسب ها یا یاخته های گلیال، یاخته های پشتیبان دستگاه عصبی هستند که وظیفه حمایت از یاخته های عصبی را بر عهده دارند. پی�بان ها سیستم عصبی مرکزی را به هم پیوند داده و به طریق فیزیکی و شیمیایی از آن محافظت می کنند. علاوه بر این مواد شیمیایی و غذایی مورد نیاز یاخته های عصبی را فراهم می آورند.
...
[مشاهده متن کامل]


بپرس