net income

جمله های نمونه

1. Net income plummeted to USD 7 million.
[ترجمه گوگل]درآمد خالص به 7 میلیون دلار کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]درآمد خالص به ۷ میلیون دلار رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. An increase in the net income of the wage-earners is therefore assured.
[ترجمه گوگل]بنابراین افزایش درآمد خالص مزدبگیران تضمین شده است
[ترجمه ترگمان]بنابراین افزایش درآمد خالص کارگران در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Taking the charge more slowly increases net income and makes a company look more profitable.
[ترجمه گوگل]آهسته‌تر گرفتن شارژ، درآمد خالص را افزایش می‌دهد و شرکت را سودآورتر نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]با توجه به این که بار بیشتری درآمد خالص را افزایش می دهد و باعث می شود یک شرکت سودآورتر به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Orange is expected to break even in net income terms by 199
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که نارنجی از نظر درآمد خالص تا سال 199 حتی از نظر درآمد خالص شکسته شود
[ترجمه ترگمان]نارنجی انتظار می رود که با ۱۹۹ قانون درآمد خالص ۱۹۹ فرد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the 1994 fourth quarter the company reported net income of $ 623 million on revenue of $ 2billion.
[ترجمه گوگل]در سه ماهه چهارم سال 1994، شرکت درآمد خالص 623 میلیون دلار با درآمد 2 میلیارد دلاری را گزارش کرد
[ترجمه ترگمان]در ربع چهارم سال ۱۹۹۴، این شرکت درآمد خالص ۶۲۳ میلیون دلار را به میزان ۲ میلیارد دلار گزارش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hilton Hotels posted net income of $ 3 1 million, or 79 cents, in the year-ago quarter.
[ترجمه گوگل]هتل های هیلتون در سه ماهه سال گذشته درآمد خالص 31 میلیون دلاری یا 79 سنت داشته است
[ترجمه ترگمان]هتل های هیلتون درآمد خالص ۳ میلیون دلاری یا ۷۹ سنت را در چهارماهه قبل اعلام کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Very few professional men then could expect a net income of £000 a year by the age of forty.
[ترجمه گوگل]در آن زمان تعداد بسیار کمی از مردان حرفه‌ای می‌توانستند تا سن چهل سالگی انتظار درآمد خالصی معادل 000 پوند در سال داشته باشند
[ترجمه ترگمان]در آن زمان عده کمی از مردان حرفه ای می توانستند انتظار داشته باشند که درآمد خالص سالی < Number > ۰۰۰ < \/ Number > پوند در سال باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mellon has been trying to increase net income from fee-based businesses such as its Dreyfus Corp. mutual funds.
[ترجمه گوگل]ملون تلاش کرده است تا درآمد خالص حاصل از مشاغل مبتنی بر کارمزد مانند صندوق های سرمایه گذاری مشترک Dreyfus Corp را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]Mellon در تلاش برای افزایش درآمد خالص از کسب وکار مبتنی بر دست مزد مانند funds Dreyfus است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That produced net income of $ 126 million, or 37 cents a share.
[ترجمه گوگل]این درآمد خالص 126 میلیون دلار یا 37 سنت در هر سهم تولید کرد
[ترجمه ترگمان]آن درآمد خالص ۱۲۶ میلیون دلار یا ۳۷ سنت برای هر سهم تولید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Last year, DuPont reported fourth-quarter net income of $ 646 million, or 95 cents a share.
[ترجمه گوگل]سال گذشته، DuPont درآمد خالص سه ماهه چهارم را 646 میلیون دلار یا 95 سنت برای هر سهم گزارش کرد
[ترجمه ترگمان]DuPont در سال گذشته، درآمد خالص ۴ ماهه of میلیون دلار یا ۹۵ سنت برای هر سهم را گزارش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A $ 152 million restructuring charge made net income in the 1994 quarter $ 179 million, or 61 cents.
[ترجمه گوگل]هزینه بازسازی 152 میلیون دلاری درآمد خالص را در سه ماهه 1994 به 179 میلیون دلار یا 61 سنت رساند
[ترجمه ترگمان]۱۵۲ میلیون دلار هزینه بازسازی در سه ماهه سال ۱۹۹۴، ۱۷۹ میلیون دلار یا ۶۱ سنت درآمد خالص ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Its net income rose to $ 525m from $ 434m a year ago.
[ترجمه گوگل]درآمد خالص آن از 434 میلیون دلار در سال گذشته به 525 میلیون دلار افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]درآمد خالص آن ۵۲۵ میلیون دلار از ۴۳۴ میلیون دلار در سال گذشته افزایش داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Net income on the pasture is £2450 per year.
[ترجمه گوگل]درآمد خالص در مرتع 2450 پوند در سال است
[ترجمه ترگمان]درآمد خالص در مراتع ۲۴۵۰ پوند در سال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Over the period 1979-198 the average total net income of this group rose by 31%.
[ترجمه گوگل]در دوره 1979-1988 میانگین کل درآمد خالص این گروه 31 درصد افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]در طول بازه زمانی ۱۹۷۹ - ۱۹۸ درصد کل درآمد خالص این گروه تا ۳۱ % افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A year earlier, Dura posted net income of $ 80 000, or seven cents a share.
[ترجمه گوگل]یک سال قبل، Dura درآمد خالص 80000 دلار یا هفت سنت در هر سهم را ثبت کرد
[ترجمه ترگمان]یک سال پیش، دورا درآمد خالص ۸۰ هزار دلار یا هفت سنت برای سهم را ارسال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] سود خالص
[ریاضیات] درآمد خالص، درآمد ویژه

انگلیسی به انگلیسی

• tax-free income, income remaining after taxes and other payments are deducted

پیشنهاد کاربران

سود خالص: هنگامی که در آمد از هزینه ها فراتر برود.
سود خالص
درآمد خالص
درآمدی که پس از کسر مالیات و سایر هزینه ها باقی می ماند.

بپرس