nestle

/ˈnesl̩//ˈnesl̩/

معنی: لانه کردن، اشیان گرفتن، در اغوش کسی خوابیدن، اسودن
معانی دیگر: لمیدن، آسودن، آرمیدن، غنودن، (در جای دنج یا باصفا یا محفوظ) قرار داشتن، (در اصل) لانه گزیدن، آشیان کردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: nestles, nestling, nestled
(1) تعریف: to lie close or curled up, as for warmth or affection.
مترادف: cuddle, curl up, nuzzle, snuggle
مشابه: caress, embrace, huddle, hug, squeeze

- The puppies nestled near their mother.
[ترجمه گوگل] توله ها نزدیک مادرشان لانه کردند
[ترجمه ترگمان] توله سگ ها در نزدیکی مادرشان قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to lie or be situated in a sheltered location or refuge.
مترادف: nest
مشابه: dwell, ensconce, lodge, settle, settle down

- They lived in a small cabin that nestled in the woods.
[ترجمه گوگل] آنها در یک کلبه کوچک که در جنگل قرار داشت زندگی می کردند
[ترجمه ترگمان] آن ها در کلبه ای کوچک زندگی می کردند که در جنگل پناه گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: nestler (n.)
• : تعریف: to place or press snugly or affectionately.
مترادف: snuggle
مشابه: cuddle, huddle, nuzzle, press

- The child nestled her head against her mother's shoulder.
[ترجمه گوگل] کودک سرش را روی شانه مادرش لانه کرد
[ترجمه ترگمان] بچه سرش را روی شانه مادرش قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. She'd sniffle and nestle closer and even with the peculiar haircut I'd know she wasn't any boy.
[ترجمه گوگل]او بو می‌کشید و نزدیک‌تر لانه می‌زد و حتی با مدل موی عجیبش می‌دانستم که پسری نیست
[ترجمه ترگمان]او اشک می ریخت، و حتی با موهای عجیب که من می شناختم، پسری نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Further down the island, little picturesque old villages nestle into the countryside.
[ترجمه گوگل]پایین‌تر از جزیره، دهکده‌های قدیمی زیبا و کوچک در حومه شهر قرار دارند
[ترجمه ترگمان]کمی پایین تر از جزیره، روستاهای کوچک و زیبای قدیمی، در حومه شهر، در حال تاخت و تاز بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I bought the shares because I thought Nestle was a low-risk investment.
[ترجمه گوگل]من سهام را خریدم زیرا فکر می کردم نستله یک سرمایه گذاری کم ریسک است
[ترجمه ترگمان]من سهام را خریدم چون فکر می کردم که نستله یک سرمایه گذاری با ریسک پایین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Peaches, apricots, plums and nectarines nestle amid thousands of acres of vine, originally planted for table grapes and wine.
[ترجمه گوگل]هلو، زردآلو، آلو و شلیل در میان هزاران جریب درخت انگور که در اصل برای انگور و شراب سفره کاشته شده بود، لانه می کنند
[ترجمه ترگمان]هلو، زردآلو، آلو و nectarines، در میان هزاران هکتار درخت مو، در اصل برای انگور و شراب کاشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hotels and houses nestle among the vegetation.
[ترجمه گوگل]هتل ها و خانه ها در میان پوشش گیاهی لانه کرده اند
[ترجمه ترگمان]هتل ها و خانه ها در میان پوشش گیاهی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The presidential offices nestle behind this and a balcony provides a fine platform from which the public can be addressed.
[ترجمه گوگل]دفاتر ریاست جمهوری در پشت این قرار دارند و یک بالکن بستر خوبی را فراهم می کند که از آن می توان به مردم خطاب کرد
[ترجمه ترگمان]دفتر ریاست جمهوری، در پشت این، و یک بالکن، پلت فرم خوبی را فراهم می کند که از آن مردم می توانند مورد توجه قرار بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nestle and Pepsi and others piled into the freshly made iced tea area.
[ترجمه گوگل]نستله و پپسی و دیگران در قسمت چای یخی تازه تهیه شده انباشته شدند
[ترجمه ترگمان]Nestle و پپسی و بقیه در منطقه چای تازه درست شده چیده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Peter Brabeck, Nestle chief executive, has shown a preference for pet food over people food.
[ترجمه گوگل]پیتر برابک، مدیر اجرایی نستله، ترجیح داده است که غذای حیوانات خانگی را به غذای مردم ترجیح دهد
[ترجمه ترگمان]پیتر Brabeck، مدیر اجرایی \"نستله\"، علاقه خود را نسبت به غذای حیوانات خانگی نسبت به غذا نشان داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Nestle has been itching for a big deal and Ralston must have been at the top of their list of potential targets.
[ترجمه گوگل]نستله برای معامله بزرگی احساس خارش کرده است و رالستون باید در صدر فهرست اهداف بالقوه آنها قرار داشته باشد
[ترجمه ترگمان]نستله منتظر یک معامله بزرگ بوده و رالستون در صدر فهرست اهداف بالقوه قرار داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nestle posted 1994 net profit of 94 billion francs, before items.
[ترجمه گوگل]نستله در سال 1994 سود خالص 94 میلیارد فرانک را قبل از موارد اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]نستله در سال ۱۹۹۴، سود خالص ۹۴ میلیارد فرانک را قبل از این که اقلام مورد استفاده قرار گیرند، اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Inland, picturesque villages nestle in the wooded Brendon Hills.
[ترجمه گوگل]در داخل کشور، دهکده‌های دیدنی در تپه‌های جنگلی برندون قرار دارند
[ترجمه ترگمان]در قسمت های داخلی و داخلی، روستاهای زیبایی، در تپه های پوشیده از درخت Hills، دیده می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Who tells Nestle not to promote the bottle feeding that may give a slum child fatal diarrhoea?
[ترجمه گوگل]چه کسی به نستله می گوید که تغذیه با شیشه را که ممکن است باعث اسهال کشنده کودک زاغه نشین شود، تبلیغ نکند؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی به نستله می گوید که مصرف بطری که ممکن است موجب اسهال شدید کودک شود را ترویج نکند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Others nestle more gently around small meandering streams.
[ترجمه گوگل]برخی دیگر به آرامی در اطراف نهرهای پر پیچ و خم کوچک لانه می زنند
[ترجمه ترگمان]افراد دیگر به آرامی در اطراف جویبارهای کوچک و پر پیچ وخم خم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Today Nestle said second - half organic sales growth will accelerate.
[ترجمه گوگل]امروز نستله اعلام کرد که رشد فروش ارگانیک نیمه دوم تسریع خواهد شد
[ترجمه ترگمان]امروزه نستله گفت که رشد نیمه دوم فروش ارگانیک، تسریع خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لانه کردن (فعل)
kennel, nestle

اشیان گرفتن (فعل)
nest, nestle

در اغوش کسی خوابیدن (فعل)
nestle

اسودن (فعل)
rest, nestle, unbuckle

انگلیسی به انگلیسی

• swiss corporation headquartered in vevey, worldwide manufacturer and distributor of food products
nest, be settled comfortably, live; snuggle, curl up close to (especially for warmth); hold closely (like a baby), cuddle, make comfortable
if you nestle somewhere, you move into a comfortable position, often by pressing against someone or something soft.
if a house or village nestles somewhere, it is in that place or position and seems safe or sheltered.
see also nestling.

پیشنهاد کاربران

She nestled ( her head ) against his shoulder
او سرش را روی شانه ی او گذاشت
Bregenz is a pretty Austrian town that nestles between the Alps and Lake Constance
بِرِگن یک شهر زیبای اتریشی است که بین آلپ و دریاچه کنستانس قرار گرفته است.
جاخوش کردن
🔊 دوستان دقت کنید که تلفظ درست این کلمه {نِسِل} می باشد ( حرف t سایلنت است )
لمیدن
در جای امن قرار داشتن
احاطه شدن توسط چیزی, محصور شدن
در آغوش کسی خوابیدن❤️

بپرس