nerve wracking

پیشنهاد کاربران

مترادف؛ stressful, tense, anxiety - inducing, unnerving, distressing
مثال؛
The final exam was so nerve - wracking that I couldn’t sleep the night before.
Waiting for the job interview results was a nerve - wracking experience.
...
[مشاهده متن کامل]

اصطلاح دلهره آور یا پراسترس معمولاً در گفتار و نوشتار رسمی و غیررسمی برای توصیف طیف وسیعی از تجربه ها، از صحبت در جمع گرفته تا انتظار برای خبری مهم، به کار می رود. همچنین می تواند برای توصیف تعلیق در فیلم ها یا کتاب ها نیز استفاده شود.

اصل آن nerve racking است و به این شکل هم نوشته می شود . rack به معنی شکنجه و عذاب است
causing stress or anxiety, stressful
اضطراب آور، استرس زا
Although I won the game, it was nerve - wracking at the begginning.
اگر چه موفق شدم بازی را ببرم، ولی ابتدای بازی برایم اضطراب آور بود.
رو مخ
دلهره آور، اضطراب آور
بر اساس معانی انگلیسی، این عبارت وقتی استفاده میشه که باعث نگرانی و استرس شما بشه.
اینکه بگیم اعصاب خرد کن به نظرم صحیح نیست، چون اگر چیزی اعصاب شما رو خرد کنه معمولا باعث عصبانیتتون میشه.
اعصاب خرد کن
اعصاب خورد کن درست نیست
اعصاب خرد کن، رو اعصاب
اعصاب خوردکن

بپرس