neoteric

/ˌniːəˈteriːk//ˌniːoʊˈterɪk/

معنی: نوزاده، نویسنده تازه، نوزاده، تازه، جدید، تازه بدنیا امده
معانی دیگر: نو، نوین، نوآورده، اخیر، پسین، تازه پیدا

جمله های نمونه

1. Syntax function of Adverbial phrase of neoteric Chinese adverb "indeed" is mostly serving as predicate, and it also serves as a complement accidentally.
[ترجمه گوگل]تابع نحوی عبارت قید قید جدید چینی "واقعا" بیشتر به عنوان محمول عمل می کند و همچنین به صورت تصادفی به عنوان مکمل عمل می کند
[ترجمه ترگمان]تابع نحو of of چین در واقع \" اغلب به عنوان (predicate)عمل می کند، و همچنین به عنوان یک مکمل به طور تصادفی عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The key problem of neoteric vicissitude in China is the social modernization of China, however, industrialization is the central of the modernization.
[ترجمه گوگل]مشکل کلیدی فراز و نشیب نوتریک در چین، نوسازی اجتماعی چین است، با این حال، صنعتی شدن محور مدرنیزاسیون است
[ترجمه ترگمان]مشکل اصلی of vicissitude در چین نوسازی اجتماعی چین است، با این حال صنعتی سازی مرکز مدرن سازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Lijinhui(1891—196 is a neoteric creative and innovative musician in China.
[ترجمه گوگل]Lijinhui (1891-196) یک نوازنده خلاق و نوآور در چین است
[ترجمه ترگمان]Lijinhui (۱۸۹۱ - ۱۹۶)یک موسیقی دان خلاق و خلاق در چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There are mainly two ways in Lingnan neoteric architectural heatproofness - heat insulation and heat dissipation.
[ترجمه گوگل]در مقاومت حرارتی معماری نئوتریک Lingnan عمدتاً دو راه وجود دارد - عایق حرارتی و اتلاف گرما
[ترجمه ترگمان]عمدتا دو راه وجود دارد که در Lingnan neoteric معماری، عایق حرارتی و اتلاف حرارت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Neoteric period is from 13th century to 20th century, Yuan, Ming, Qing Dynasty namely.
[ترجمه گوگل]دوره نئوتریک از قرن سیزدهم تا قرن بیستم، یوان، مینگ، سلسله چینگ است
[ترجمه ترگمان]دوره Neoteric از قرن سیزدهم تا قرن بیستم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Therefore, neoteric peasant movements are the major impetus of Chinas earlier modernization.
[ترجمه گوگل]بنابراین، جنبش‌های دهقانی نوتریک، محرک اصلی مدرنیزاسیون قبلی چین هستند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، جنبش های روستایی neoteric انگیزه اصلی of اولیه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Archaize building is a neoteric unconscious phenomenon.
[ترجمه گوگل]ساختمان Archaize یک پدیده ناخودآگاه نوتریک است
[ترجمه ترگمان]ساختمان Archaize یک پدیده ناخودآگاه neoteric است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Along with the socialization of neoteric industry, the movement in the field of economy gets extremely frequent and complicated.
[ترجمه گوگل]همراه با اجتماعی شدن صنعت نوتریک، حرکت در عرصه اقتصاد به شدت مکرر و پیچیده می شود
[ترجمه ترگمان]در کنار اجتماعی شدن صنعت neoteric، حرکت در زمینه اقتصاد به شدت زیاد و پیچیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the neoteric and modern civil laws descending from Roman law, drawing has shown its value as one of reasons and means for the extinction of debt.
[ترجمه گوگل]در قوانین مدنی نوتریک و مدرن که از حقوق روم نشأت گرفته است، رسم به عنوان یکی از دلایل و ابزارهای زوال دیون ارزش خود را نشان داده است
[ترجمه ترگمان]در the و قوانین مدنی مدرن که از قانون روم پایین می آیند، این نقاشی ارزش خود را به عنوان یکی از دلایل و ابزار کاهش بدهی های خود نشان داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In these neoteric days, Chinese spurn at modernistic politics, basically ground on particularism.
[ترجمه گوگل]در این روزهای جدید، چینی ها از سیاست مدرنیستی، اساساً مبتنی بر خاص گرایی، طفره می روند
[ترجمه ترگمان]در این روزگار neoteric، چینی ها در سیاست modernistic نسبت به particularism احساس انزجار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Chapter one examines neoteric lyrics from documentary point of view.
[ترجمه گوگل]فصل اول به بررسی اشعار نوتریک از دیدگاه مستند می‌پردازد
[ترجمه ترگمان]فصل یک متن neoteric از نقطه نظر مستند را بررسی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. No matter ancientry, neoteric time or nowadays, cultures never communicate without art, which is a more efficient, charming, influencing trager, tool or path.
[ترجمه گوگل]فرقی نمی‌کند کهن، زمان نوتریک یا امروزه، فرهنگ‌ها هرگز بدون هنر ارتباط برقرار نمی‌کنند، که تراژگر، ابزار یا مسیری کارآمدتر، جذاب‌تر و تأثیرگذارتر است
[ترجمه ترگمان]صرف نظر از زمان، زمان یا روزها، فرهنگ ها هرگز بدون هنر ارتباط برقرار نمی کنند، که a، جذاب، موثر، trager، ابزار یا مسیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The digitalization of optical information has made the neoteric optical techniques show their high sensitivity, high efficiency and automatization in meterage test field.
[ترجمه گوگل]دیجیتالی شدن اطلاعات نوری باعث شده است که تکنیک های نوری نئوتریک حساسیت بالا، کارایی بالا و خودکارسازی خود را در میدان تست متراژ نشان دهند
[ترجمه ترگمان]استفاده از اطلاعات نوری باعث شده است که تکنیک های نوری neoteric حساسیت بالای خود را نشان دهند، کارایی بالا و کارایی بالا در میدان تست meterage
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The wage and technique management are the relatively right and notable parts of the enterprise management of the Foochow Dockyard, which is the important symbol of the neoteric corporation.
[ترجمه گوگل]مدیریت دستمزد و تکنیک بخش‌های نسبتاً درست و قابل‌توجهی از مدیریت سازمانی Foochow Dockyard است که نماد مهم شرکت نوتریک است
[ترجمه ترگمان]دست مزد و مدیریت تکنیک نسبتا مناسب و بخش های قابل توجه مدیریت شرکت the Dockyard هستند، که نماد مهمی از شرکت neoteric است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوزاده (اسم)
neoteric

نویسنده تازه (اسم)
neoteric

نوزاده (صفت)
neoteric

تازه (صفت)
young, fresh, late, up-to-date, green, new, breezy, recent, dewy, new-fashioned, red-hot, neoteric

جدید (صفت)
up-to-date, new, modern, novel, recent, maiden, unprecedented, neoteric

تازه بدنیا امده (صفت)
neoteric

انگلیسی به انگلیسی

• new; modern

پیشنهاد کاربران

بپرس