neoplatonism


(فلسفه) افلاطون گرایی نو، نو افلاطون گرایی، مکتب افلاطونیون جدید، فلسفه افلاطونی نوین، فلسفه افلاطونی آمیخته با تصوف شرقی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: Neoplatonic (adj.), Neoplatonist (n.)
• : تعریف: a philosophical school and doctrine founded by Plotinus in the third century A.D. that asserts that all existence flows from a single source, with which the soul seeks to unite.

جمله های نمونه

1. Lewis came to the faith by means of what one could loosely term Neo-Platonism.
[ترجمه گوگل]لوئیس با استفاده از چیزی که می‌توان به سادگی نو افلاطونیسم نامید به این ایمان رسید
[ترجمه ترگمان]لوییس با استفاده از آنچه که یک واژه loosely جدید می توانست به آن تکیه کند، به این ایمان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. SS 1921 deals with "Augustine and Neoplatonism, " where the title-theme is concerned with Augustine's eventual relapse into Greek cosmological categories.
[ترجمه گوگل]SS 1921 به «آگوستین و نوافلاطونیسم» می پردازد، جایی که موضوع عنوان به بازگشت نهایی آگوستین به مقوله های کیهان شناسی یونانی مربوط می شود
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۲۱ با \"سنت آگوستین و Neoplatonism\" سر و کار دارد، که در آن موضوع - تم در مورد بازگشت احتمالی سنت آگوستین به categories جهانی کیهانی نگران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Neoplatonism The First Shit is the best shit.
[ترجمه گوگل]نئوافلاطونیسم The First Shit بهترین چیز است
[ترجمه ترگمان] Neoplatonism - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Influenced by the Deism and the Neoplatonism, Shaftesbury surpasses the 18th century aesthetics based on empiricism and neoclassicism and starts a new trend of aesthetics in Britain.
[ترجمه گوگل]شفتسبری تحت تأثیر دئیسم و ​​نوافلاطونیسم، از زیبایی شناسی قرن هجدهم مبتنی بر تجربه گرایی و نئوکلاسیک پیشی گرفته و روند جدیدی از زیبایی شناسی را در بریتانیا آغاز می کند
[ترجمه ترگمان]شافتسبری، که تحت تاثیر the و the قرار گرفته، از زیبایی شناسی قرن ۱۸ بر پایه تجربه گرایی و neoclassicism پیشی گرفته است و گرایش جدیدی از زیبایی شناسی در بریتانیا را آغاز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Neoplatonism was one of the important thoughts of the Renaissance.
[ترجمه گوگل]نوافلاطونیسم یکی از اندیشه های مهم رنسانس بود
[ترجمه ترگمان]Neoplatonism یکی از اندیشه های مهم دوره رنسانس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This was based on a revival of Plato's ideas and so is called Neoplatonism.
[ترجمه گوگل]این بر اساس احیای اندیشه های افلاطون بود و به همین دلیل نوافلاطونیسم نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]این امر مبتنی بر احیای ایده های افلاطون بود و به این ترتیب Neoplatonism نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I remember that he wrote that Michelangelo's drawing technique corresponded exactly to his Neoplatonism.
[ترجمه گوگل]به یاد دارم که او نوشت که تکنیک طراحی میکل آنژ دقیقاً با نوافلاطونی گری او مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]من به یاد دارم که او نوشته بود که روش طراحی Michelangelo دقیقا با Neoplatonism همخوانی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There he discovered, through a chance reading of some books of Neoplatonism, a form of philosophy that seemed compatible with Christian belief.
[ترجمه گوگل]او در آنجا با مطالعه تصادفی برخی از کتاب‌های نوافلاطونی، شکلی از فلسفه را کشف کرد که به نظر می‌رسید با اعتقاد مسیحی سازگار باشد
[ترجمه ترگمان]در آنجا، با خواندن کتاب of، نوعی فلسفه که ظاهرا با معتقدات مسیحی سازگار بود، کشف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Then, in the follow chapter, I analyze the contents and feelings in Michelangelo's poems, elaborate the Neoplatonism reflected in these poems in detail.
[ترجمه گوگل]سپس در فصل بعدی به تحلیل مضامین و احساسات در اشعار میکل آنژ می پردازم و نوافلاطونی گرایی منعکس شده در این اشعار را به تفصیل شرح می دهم
[ترجمه ترگمان]سپس، در بخش بعدی، محتویات و احساسات در اشعار میکلانژ را تجزیه و تحلیل می کنم، جزئیات Neoplatonism در این اشعار را به تفصیل شرح می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس