neoplasm

/ˈniːoʊplæzəm//ˈniːəʊplæzəm/

(رشد نابهنجار بافت مثلا بصورت غده) نودشتار، نو دشتاری، نئوپلاسم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: neoplastic (adj.)
• : تعریف: a new growth of tissue that is abnormal or different from surrounding tissue; growth or tumor.
مشابه: growth

جمله های نمونه

1. Such an obstruction may be caused by gallstones, neoplasms, or strictures.
[ترجمه گوگل]چنین انسدادی ممکن است در اثر سنگ کیسه صفرا، نئوپلاسم یا تنگی ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]این انسداد می تواند ناشی از gallstones، neoplasms یا strictures باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Second neoplasms after acute lymphoblastic leukemia in childhood.
[ترجمه گوگل]دومین نئوپلاسم بعد از لوسمی لنفوبلاستیک حاد در دوران کودکی
[ترجمه ترگمان]Second دوم پس از leukemia حاد lymphoblastic در دوران کودکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They felt that the despair long antedated the neoplasms and that their becoming fatally ill merely confirmed what they already believed.
[ترجمه گوگل]آن‌ها احساس می‌کردند که ناامیدی مدت‌ها پیش از نئوپلاسم‌ها گذشته است و بیمار شدن کشنده‌شان صرفاً آنچه را که قبلاً باور داشتند تأیید می‌کند
[ترجمه ترگمان]آن ها احساس می کردند که نا امید خیلی قبل از the پیش رو داشتند و این که آن ها به شدت مریض می شدند، آنچه را که قبلا باور داشتند، تایید کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In exceedingly rare instances, a neoplasm or arteriovenous malformation may be the cause.
[ترجمه گوگل]در موارد بسیار نادر، نئوپلاسم یا ناهنجاری شریانی وریدی ممکن است علت باشد
[ترجمه ترگمان]در موارد بسیار نادر، یک ناهنجاری neoplasm یا arteriovenous ممکن است عامل باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Posterior fossa neoplasms or multiple sclerosis may rarely cause vertigo or hearing loss.
[ترجمه گوگل]نئوپلاسم های حفره خلفی یا مولتیپل اسکلروزیس به ندرت ممکن است باعث سرگیجه یا کاهش شنوایی شوند
[ترجمه ترگمان]fossa Posterior یا sclerosis چندگانه ممکن است به ندرت موجب سرگیجه یا فقدان شنوایی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Colon neoplasm; Venous invasion; Elastic tissue stain; Prognosis.
[ترجمه گوگل]نئوپلاسم روده بزرگ؛ تهاجم وریدی؛ لکه بافت الاستیک؛ پیش بینی
[ترجمه ترگمان]فشار روده، هجوم روده، فشار بافت، لکه چربی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This neoplasm microscopically contained mainly teratoma, but areas of embryonal carcinoma were also present.
[ترجمه گوگل]این نئوپلاسم از نظر میکروسکوپی عمدتاً حاوی تراتوم بود، اما مناطقی از کارسینوم جنینی نیز وجود داشت
[ترجمه ترگمان]این مقدار از microscopically عمدتا teratoma است، اما مناطق of embryonal نیز وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective: Breast cancer is the most common malignant neoplasm in women in the world.
[ترجمه گوگل]هدف: سرطان پستان شایع ترین نئوپلاسم بدخیم زنان در جهان است
[ترجمه ترگمان]هدف: سرطان سینه شایع ترین بیماری خطرناک در زنان جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Results The location of neoplasm predominated in submucosal in 4 cases, 4 cases of sarcomas recurred after operation. 4 cases showed extrauterine tumors.
[ترجمه گوگل]ResultsThe محل نئوپلاسم در زیر مخاطی در 4 مورد غالب، 4 مورد سارکوم پس از عمل عود 4 مورد تومور خارج رحمی را نشان دادند
[ترجمه ترگمان]نتایج محل of در submucosal در ۴ مورد، ۴ مورد از sarcomas پس از عمل تکرار شدند ۴ مورد، تومورهای سرطانی را نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There is a neoplasm originating in his leg's epidermis.
[ترجمه گوگل]یک نئوپلاسم منشا در اپیدرم پای او وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک لایه نازکی از پوست پایش وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Alimentary canal neoplasm is the most common cancer.
[ترجمه گوگل]نئوپلاسم مجرای گوارش شایع ترین سرطان است
[ترجمه ترگمان]neoplasm کانال معمول ترین نوع سرطان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The neoplasm reduces the flexibility of the wall and in this manner produces the initial symptoms.
[ترجمه گوگل]نئوپلاسم انعطاف پذیری دیوار را کاهش می دهد و به این ترتیب علائم اولیه را ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]The انعطاف بالای دیوار را کاهش می دهد و به این روش نشانه های اولیه را تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective:To evaluate the MRI features of benign neoplasm and explore it's diagnosis and differential diagnosis in perivertebral space.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ویژگی های ام آر آی نئوپلاسم خوش خیم و بررسی تشخیص و تشخیص افتراقی آن در فضای پری مهره ای
[ترجمه ترگمان]هدف: ارزیابی ویژگی های MRI از neoplasm بی خطر و کشف تشخیص و تشخیص افتراقی در فضای perivertebral
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Methods After cholecystectomy, the large intestine neoplasm in mice was induced with dimethylhydrazine(DMH). The histogenesis and growth pattern of large intestine cancer were observed.
[ترجمه گوگل]MethodsAfter کوله سیستکتومی، نئوپلاسم روده بزرگ در موش با دی متیل هیدرازین (DMH) القا شد هیستوژنز و الگوی رشد سرطان روده بزرگ مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]روش های بعد از cholecystectomy، روده بزرگ در موش ها با dimethylhydrazine (DMH)القا شد الگوی رشد و رشد سرطان روده بزرگ مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Paraganglioma is a rare neoplasm, originating from the autonomic nervous system, usually occurs in the head and neck.
[ترجمه گوگل]پاراگانگلیوما یک نئوپلاسم نادر است که از سیستم عصبی خودمختار منشأ می گیرد و معمولاً در سر و گردن ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]Paraganglioma یک neoplasm نادر است که از سیستم عصبی خود مختار نشات می گیرد و معمولا در سر و گردن اتفاق می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• tumor; abnormal tissue growth (pathology)

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم plas
📌 این ریشه، معادل "mold" و "shape" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "mold" یا "shape" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 plastic: capable of being easily ‘mold’ed or ‘shape’d
🔘 plasma: the formative ‘mold’ed component of blood
🔘 plaster: a paste used to ‘shape’ or ‘mold’ surfaces
🔘 plasticity: the quality of being able to ‘shape’ or ‘mold’ readily
🔘 plastid: a cellular organelle ‘shaped’ by membranes
🔘 plasmid: a small DNA molecule ‘shaped’ independently of chromosomes
🔘 aplasia: failure of tissue to ‘shape’ or ‘mold’ during development
🔘 hyperplasia: excessive cell ‘shaping’ or ‘mold’ing resulting in tissue enlargement
🔘 plasmapheresis: the process of removing and treating the ‘mold’ed plasma component
🔘 neoplasm: a newly ‘shaped’ growth of tissue

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک prefix داریم به اسم neo
📌 این پیشوند، معادل "new" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این پیشوند را در خود داشته باشند، به "new" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 neologism: a newly coined word or expression
🔘 neonate: a newborn baby, particularly within the first few weeks
🔘 neoclassical: relating to a revival of classic styles, often in art or architecture, ‘newly’ reinterpreted
🔘 neolithic: relating to the later part of the Stone Age, characterized by new tools and agricultural advancements
🔘 neophyte: a person who is ‘new’ to a particular subject, activity, or belief
🔘 neoconservative: a person who holds ‘new’ or reformed conservative views
🔘 neoplasm: a new growth, often referring to a tumor or abnormal mass of tissue
🔘 neogenesis: the process of new formation or creation of cells or tissues
🔘 neolithic: relating to the early stages of human history marked by ‘new’ agricultural methods
🔘 neoteny: the retention of juvenile features in an adult organism, a ‘new’ characteristic in evolution

a new growth composed of cells
neoplasm ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: نورویش 3
تعریف: ← تودینه
بافت جدید

بپرس