neoconservative


محافظه کاری نوین (که از سال های 1980 به بعد در امریکا و انگلیس نیرو گرفت)

جمله های نمونه

1. These exchanges are a ground-breaking insight for neo-conservative realism.
[ترجمه گوگل]این مبادلات بینش اساسی برای رئالیسم نو محافظه کار است
[ترجمه ترگمان]این مبادلات، بینش breaking برای واقع گرایی نئو محافظه کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. And this was especially true for the neoconservatives who considered themselves the heirs of an abandoned tradition of postwar liberalism.
[ترجمه گوگل]و این به ویژه در مورد نومحافظه کاران که خود را وارث یک سنت متروکه لیبرالیسم پس از جنگ می دانستند صادق بود
[ترجمه ترگمان]و این امر به ویژه برای neoconservatives صادق بود که خود را وارث یک سنت متروک لیبرالیسم پس از جنگ می دانستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. After all, that's one of the neoconservative arguments about torture: You show the world who's boss.
[ترجمه گوگل]به هر حال، این یکی از استدلال‌های نومحافظه‌کارانه درباره شکنجه است: شما به دنیا نشان می‌دهید که چه کسی رئیس است
[ترجمه ترگمان]بعد از همه اینها، این یکی از استدلالات neoconservative در مورد شکنجه است: شما نشان می دهید که رئیس دنیا چه کسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As anyone familiar with neoconservative debate knows, a comparison to the French is akin to the worst kind of schoolyard taunt.
[ترجمه گوگل]همانطور که هر کسی که با بحث نومحافظه‌کاران آشناست می‌داند، مقایسه با فرانسوی‌ها به بدترین نوع تمسخر حیاط مدرسه شباهت دارد
[ترجمه ترگمان]همانطور که هر کسی با این بحث neoconservative آشنا است، مقایسه با فرانسوی ها شبیه به بدترین نوع of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The neoconservative policy response to an undead uprising would be simple and direct.
[ترجمه گوگل]پاسخ سیاست نومحافظه‌کاران به یک قیام مرده ساده و مستقیم خواهد بود
[ترجمه ترگمان]واکنش سیاست neoconservative به شورش undead ساده و مستقیم خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Which neoconservative impulse will win out -- the embrace of democratic longing, or the fear of Islamic movements taking power?
[ترجمه گوگل]کدام انگیزه نومحافظه کار پیروز خواهد شد -- آغوش اشتیاق دموکراتیک، یا ترس از قدرت گرفتن جنبش های اسلامی؟
[ترجمه ترگمان]کدام یک از انگیزه های neoconservative - - استقبال از اشتیاق دموکراتیک، یا ترس از جنبش های اسلامی که قدرت را در دست می گیرند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Neoconservative theorists, who knew nothing about Iraq, believed that the transformational power of democracy could change the Middle East — make Arabs more like Americans.
[ترجمه گوگل]نظریه‌پردازان نومحافظه‌کار، که چیزی درباره عراق نمی‌دانستند، معتقد بودند که قدرت دگرگون‌کننده دموکراسی می‌تواند خاورمیانه را تغییر دهد - اعراب را بیشتر شبیه آمریکایی‌ها کند
[ترجمه ترگمان]نظریه پردازان neoconservative، که چیزی در مورد عراق نمی دانستند، معتقد بودند که قدرت تحول آمیز دموکراسی می تواند خاور میانه را تغییر دهد - اعراب را بیشتر شبیه آمریکایی ها می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. President George W. Bush and his neoconservative advisers disregarded the ethnic and sectarian realities in Iraq and the balance of power in the Persian Gulf.
[ترجمه گوگل]پرزیدنت جورج دبلیو بوش و مشاوران نومحافظه کار او واقعیت های قومی و فرقه ای در عراق و توازن قوا در خلیج فارس را نادیده گرفتند
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور جرج دبلیو بوش و مشاوران سیاسی اش واقعیت های قومی و فرقه ای در عراق و تعادل قدرت در خلیج فارس را نادیده گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the neoconservative world, however, no one stays unemployed for long.
[ترجمه گوگل]با این حال، در دنیای نومحافظه کار، هیچ کس برای مدت طولانی بیکار نمی ماند
[ترجمه ترگمان]با این حال در جهان neoconservative، هیچ کس برای مدت طولانی بی کار نمی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Richard Perle was a brilliant, brooding defense expert with strongly neoconservative leanings.
[ترجمه گوگل]ریچارد پرل یک متخصص دفاعی باهوش و متفکر با گرایش‌های شدیداً نومحافظه‌کارانه بود
[ترجمه ترگمان]ریچارد Perle متخصص دفاع در زمینه دفاع با تمایلات strongly بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Gary Samore, director of studies at the Council of Foreign Relations, said McCain is a mix of a neoconservative and the traditional internationalist.
[ترجمه گوگل]گری سمور، مدیر مطالعات شورای روابط خارجی، گفت که مک‌کین ترکیبی از یک نومحافظه‌کار و انترناسیونالیست سنتی است
[ترجمه ترگمان]گری Samore، مدیر مطالعات شورای روابط خارجی گفت مک کین ترکیبی از a و the سنتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Two years ago, in "Dangerous Nation", Mr Kristol's fellow neoconservative, Robert Kagan, also acknowledged the aggressive side of American behaviour.
[ترجمه گوگل]دو سال پیش، در «ملت خطرناک»، همکار نومحافظه‌کار آقای کریستول، رابرت کاگان، نیز جنبه تهاجمی رفتار آمریکایی‌ها را تصدیق کرد
[ترجمه ترگمان]دو سال پیش در \"ملت خطرناک\"، هم کار آقای Kristol، رابرت کاگان، نیز جنبه تهاجمی رفتار آمریکا را تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. "He's talking about idealism with realistic tendencies but he's still talking about God and destiny for the United States, which is very neoconservative," Foyle told researchers at the council.
[ترجمه گوگل]فویل به پژوهشگران این شورا گفت: «او از ایده‌آلیسم با گرایش‌های واقع‌گرایانه صحبت می‌کند، اما همچنان درباره خدا و سرنوشت ایالات متحده صحبت می‌کند، که بسیار نومحافظه‌کارانه است»
[ترجمه ترگمان]Foyle به محققان در شورا گفت: \" او در مورد ایده آلیسم با گرایش ها واقع گرایانه صحبت می کند اما هنوز درباره خدا و سرنوشت آمریکا صحبت می کند که بسیار پیچیده است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I have numerous affiliations with the different strands of the neoconservative movement.
[ترجمه گوگل]من وابستگی های متعددی به شاخه های مختلف جنبش نومحافظه کاران دارم
[ترجمه ترگمان]من وابستگی های متعددی با رشته های مختلف جنبش neoconservative دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

طرفدار بازار ازاد ومداخله گری خارجی ، راست افراطی
نومحافظه کار

بپرس