1. Danger is next neighbour to security.
2. A good lawyer, an devil neighbour.
[ترجمه گوگل]یک وکیل خوب، یک همسایه شیطان
[ترجمه ترگمان]یک وکیل خوب، یک همسایه شیطان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A good neighbour is better than a bother in the next village.
[ترجمه گوگل]همسایه خوب بهتر از یک مزاحم در روستای بعدی است
[ترجمه ترگمان]یک همسایه خوب بهتر از یک دردسر در دهکده بعدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Love your neighbour, yet pull not down your hedge.
[ترجمه گوگل]همسایه خود را دوست داشته باشید، اما پرچین خود را پایین نکشید
[ترجمه ترگمان]neighbour را دوست بدارید، با این حال از hedge پایین نروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She fled with her children, moving from neighbour to neighbour and ending up in a friend's cellar.
[ترجمه گوگل]او با فرزندانش فرار کرد و از همسایه ای به همسایه دیگر رفت و به سرداب یکی از دوستانش ختم شد
[ترجمه ترگمان]او با بچه هایش فرار کرد و از همسایه به همسایه رفت و در سرداب یک دوست به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Love thy neighbour as thyself.
[ترجمه گوگل]همسایه ات را مثل خودت دوست بدار
[ترجمه ترگمان]همسایه خود را مثل خودت دوست بدار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She had a brush with her neighbour.
[ترجمه گوگل]او با همسایه اش برس داشت
[ترجمه ترگمان]با همسایه خود قلم مو به دست گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He is a neighbour of ours.
9. I got chatting with my neighbour in the garden.
[ترجمه گوگل]من با همسایه ام در باغ چت کردم
[ترجمه ترگمان]با همسایه خود در باغ صحبت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She's been a very good neighbour to me.
[ترجمه گوگل]او همسایه بسیار خوبی برای من بوده است
[ترجمه ترگمان]همسایه خوبی برای من بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He wished to live in amity with his neighbour.
[ترجمه گوگل]او آرزو داشت با همسایه خود در روابط دوستانه زندگی کند
[ترجمه ترگمان]میل داشت با همسایه اش روابط دوستانه ای داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Our next door neighbour is a real nosy parker. He always has to know everything about everybody on our street.
[ترجمه گوگل]همسایه همسایه ما یک پارکر فضول واقعی است او همیشه باید همه چیز را در مورد همه در خیابان ما بداند
[ترجمه ترگمان]همسایه بغلی ما یک پارکر حسابی فضول است او همیشه باید همه چیز را در مورد همه در خیابان ما بداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. What an unpleasant woman your neighbour is, always griping about one thing or another, never satisfied.
[ترجمه گوگل]همسایه شما چه زن ناخوشایندی است که همیشه در مورد این یا چیزهای دیگر گریه می کند و هرگز راضی نمی شود
[ترجمه ترگمان]زن همسایه شما چه زن ناخوشایندی است، همیشه در مورد یک چیز یا چیز دیگر، هیچ وقت قانع نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He went to his neighbour to beg for some milk to feed the motherless baby.
[ترجمه گوگل]او نزد همسایه اش رفت تا برای شیر دادن به نوزاد بی مادر التماس کند
[ترجمه ترگمان]به همسایه خود رفت تا از شیر برای شیر دادن به بچه بی مادر تقاضا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Our next door neighbour is a real noesy parker. He always has to know everything about everybody on our street.
[ترجمه گوگل]همسایه همسایه ما یک پارکر پر سر و صدا است او همیشه باید همه چیز را در مورد همه در خیابان ما بداند
[ترجمه ترگمان]همسایه بغلی ما پارکر واقعی است او همیشه باید همه چیز را در مورد همه در خیابان ما بداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید