صفت ( adjective )
مشتقات: negotiability (n.)
مشتقات: negotiability (n.)
• (1) تعریف: subject to negotiation, as terms in an agreement or contract.
• متضاد: nonnegotiable
• متضاد: nonnegotiable
- Before she hired me for the job, the supervisor said that the wages and benefits were negotiable.
[ترجمه گوگل] قبل از اینکه مرا برای این کار استخدام کند، سرپرست گفت که دستمزد و مزایا قابل مذاکره است
[ترجمه ترگمان] قبل از اینکه او من را برای این کار استخدام کند، ناظر گفت که دستمزدها و مزایا قابل مذاکره هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] قبل از اینکه او من را برای این کار استخدام کند، ناظر گفت که دستمزدها و مزایا قابل مذاکره هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The advertisement said that the price of the bookshelf was negotiable, so I offered fifty dollars for it.
[ترجمه گوگل] در آگهی نوشته شده بود که قیمت قفسه کتاب قابل مذاکره است، بنابراین من برای آن پنجاه دلار پیشنهاد دادم
[ترجمه ترگمان] آگهی نوشته بود که قیمت کتاب قابل مذاکره است، بنابراین من پنجاه دلار برای آن پیشنهاد کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آگهی نوشته بود که قیمت کتاب قابل مذاکره است، بنابراین من پنجاه دلار برای آن پیشنهاد کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: capable of being converted into cash or of being transferred to the ownership of another with or without endorsement or compensation.
• متضاد: nonnegotiable
• متضاد: nonnegotiable