انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
به طور اندک و نامحسوس، بسیار کم و بی اهمیت
negligibly ( adv ) = به طور ناچیز، به طور جزئی، به شکلی بی اهمیت، به میزان اندکی، به ندرت
Definition = آنقدر کوچک یا جزئی که ممکن است نادیده گرفته شود/قید برای ارزش یا اهمیت کمی/قید کوچک یا غیرمحتمل از نظر میزان احتمال
... [مشاهده متن کامل]
examples:
1 - Girls are now only negligibly behind boys in maths and science.
دختران در حال حاضر در زمینه ریاضیات و علوم تنها به میزان اندکی عقب تر از پسران هستند.
2 - This effect was found to be negligibly small for the present data.
این تأثیر برای داده های حاضر به طور جزئی کوچک تلقی شد.
3 - My phone bill has increased negligibly in the past few years.
قبض تلفن من در چند سال گذشته به طور ناچیزی افزایش یافته است.
4 - Their results were only negligibly different.
نتایج آنها فقط به میزان اندکی متفاوت بود.
Definition = آنقدر کوچک یا جزئی که ممکن است نادیده گرفته شود/قید برای ارزش یا اهمیت کمی/قید کوچک یا غیرمحتمل از نظر میزان احتمال
... [مشاهده متن کامل]
دختران در حال حاضر در زمینه ریاضیات و علوم تنها به میزان اندکی عقب تر از پسران هستند.
این تأثیر برای داده های حاضر به طور جزئی کوچک تلقی شد.
قبض تلفن من در چند سال گذشته به طور ناچیزی افزایش یافته است.
نتایج آنها فقط به میزان اندکی متفاوت بود.
با دیده اغماض
قید از فعل neglect
Negligible
صفت با معنی ناچیز اندک مترادف insignificant
قید از فعل neglect
صفت با معنی ناچیز اندک مترادف insignificant