negligent

/ˈneɡlədʒənt//ˈneɡlɪdʒənt/

معنی: بی دقت، غافل، مسامحه کار، غفلت کار، فرو گذار، برناس
معانی دیگر: فروگذارگر، کوتاهی کننده، اهمالگر، بی مبالات

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: negligently (adv.)
(1) تعریف: guilty of neglecting, or tending to neglect.
مترادف: careless, delinquent, derelict, forgetful, inadvertent, inattentive, remiss, slack
متضاد: attentive
مشابه: irresponsible, lax, neglectful, oblivious, perfunctory, truant

- negligent in the performance of his duties
[ترجمه گوگل] در انجام وظایف خود سهل انگاری می کند
[ترجمه ترگمان] در اجرای وظایف خود اهمال می کند،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: careless or casual.
مترادف: careless, casual, indifferent, nonchalant, perfunctory, unconcerned
متضاد: calculated, determined, religious, resolute
مشابه: cavalier, cursory, heedless, offhand, slack, thoughtless, unthinking

- a negligent wave of the hand
[ترجمه گوگل] تکان سهل انگارانه دست
[ترجمه ترگمان] در حالی که دست خود را تکان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he was a careless worker negligent of details
او کارگر بی دقتی بود که به جزئیات توجه کافی نمی کرد.

2. one diligent worker is better than two negligent ones
یک کارگر پرکار بهتر از دو کارگر مسامحه کار است.

3. The report stated that Dr Brady had been negligent in not giving the patient a full examination.
[ترجمه گوگل]در این گزارش آمده بود که دکتر بردی در معاینه کامل بیمار سهل انگاری کرده است
[ترجمه ترگمان]این گزارش بیان داشت که دکتر بردی محمدوف در ندادن یک بررسی کامل به بیمار سهل انگاری کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She was negligent in her work.
[ترجمه گوگل]او در کار خود سهل انگاری می کرد
[ترجمه ترگمان]او در کارش بی دقتی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The judge said that the teacher had been negligent in allowing the children to swim in dangerous water.
[ترجمه گوگل]قاضی گفت که معلم در اجازه دادن به بچه ها برای شنا در آب خطرناک سهل انگاری کرده است
[ترجمه ترگمان]قاضی گفت که معلم در دادن اجازه دادن به کودکان برای شنا کردن در آب خطرناک مسامحه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I was negligent, I admit it.
[ترجمه گوگل]من سهل انگاری کردم، اعتراف می کنم
[ترجمه ترگمان]اعتراف می کنم که بی دقتی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The hospital was negligent in the way it looked after this young man.
[ترجمه گوگل]بیمارستان در نحوه مراقبت از این مرد جوان سهل انگاری کرد
[ترجمه ترگمان]بیمارستان در طرز نگاه کردن به این مرد جوان در حال بی دقتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The judge held that the company had been negligent.
[ترجمه گوگل]قاضی معتقد بود که شرکت سهل انگاری کرده است
[ترجمه ترگمان]قاضی اعلام کرد که شرکت بی دقتی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was taxed with negligence/with having been negligent.
[ترجمه گوگل]او با سهل انگاری / با سهل انگاری مالیات گرفته شد
[ترجمه ترگمان]از سهل انگاری و غفلت مالیات گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The court found him to be negligent over the loss of £18 million by the local authority.
[ترجمه گوگل]دادگاه او را در مورد از دست دادن 18 میلیون پوند توسط مقامات محلی سهل انگاری کرد
[ترجمه ترگمان]دادگاه او را به سهل انگاری در مورد از دست دادن ۱۸ میلیون پوند از سوی مقامات محلی معاف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mr Brown was found guilty of negligent driving.
[ترجمه گوگل]آقای براون به دلیل سهل انگاری در رانندگی مجرم شناخته شد
[ترجمه ترگمان]آقای براون بخاطر سهل انگاری در رانندگی مجرم شناخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If the government is proved negligent, compensation will be payable.
[ترجمه گوگل]در صورت اثبات سهل انگاری دولت، غرامت قابل پرداخت خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اگر دولت ثابت شود، غرامت قابل پرداخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She wrote him down as negligent.
[ترجمه گوگل]او او را به عنوان سهل انگار یادداشت کرد
[ترجمه ترگمان]او را همان طور که بی دقتی کرده بود یادداشت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Retrospectively, it seems as if they probably were negligent.
[ترجمه گوگل]به گذشته، به نظر می رسد که آنها احتمالاً سهل انگاری کرده اند
[ترجمه ترگمان]retrospectively، به نظر می رسه که احتمالا بی دقتی کرده باشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The committee heard that he had been negligent in his duty.
[ترجمه گوگل]کمیته شنید که او در انجام وظایف خود سهل انگاری کرده است
[ترجمه ترگمان]کمیته به این نتیجه رسید که در کار خود بی دقتی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی دقت (صفت)
careless, butterfingered, negligent, inattentive, inobservant

غافل (صفت)
unaware, neglectful, careless, negligent, inattentive, heedless

مسامحه کار (صفت)
neglectful, careless, negligent, nonchalant

غفلت کار (صفت)
neglectful, careless, negligent, remiss, delinquent

فرو گذار (صفت)
negligent

برناس (صفت)
negligent

انگلیسی به انگلیسی

• neglectful; remiss; inattentive, careless; guilty of negligence
when someone is negligent, they fail to do something that they should do.

پیشنهاد کاربران

negligent ( adj ) ( nɛɡlədʒənt ) =failing to give sth sb enough attention, e. g. negligent driving. =relaxed, e. g. He waved his hand in a negligent gesture. negligently, negligence ( n )
negligent
negligent = cursory = perfunctory = casual = careless = superficial = inattentive
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : neglect
✅️ اسم ( noun ) : neglect / negligence
✅️ صفت ( adjective ) : neglected / neglectful / negligent / negligible
✅️ قید ( adverb ) : negligently
سهل آمیز
اهمال گرانه
negligent ( adj ) = بی دقت، غافل، بی توجه، سهل انگار، سهل انگارانه/لا ابالی، ولنگار، حاجی بی غم ( به اصطلاح خودمان ) ، بی تکلف، فارغ، راحت، بی تشویش
criminally/grossly negligent = از نظر جنائی/بی نهایت سهل انگارانه
...
[مشاهده متن کامل]

examples:
1 - Jessie’s grandfather called me a negligent fool after I left the door to his apartment unlocked.
پدربزرگ "جسی" مرا یک ( آدم ) احمق بی دقت خواند پس از آنکه در آپارتمانش را قفل نکردم.
2 - The judge said that the teacher had been negligent in allowing the children to swim in dangerous water.
قاضی گفت که معلم در اجازه شنا به بچه ها در آب خطرناک سهل انگاری کرده است.
3 - It was necessary to prove that the manager had been negligent.
لازم بود ثابت شود که مدیر سهل انگاری کرده است.
4 - The court ruled that the company was negligent in manufacturing, selling, and testing its product.
دادگاه حکم داد که این شرکت در تولید ، فروش و آزمایش محصولات خود سهل انگاری کرده است.

بی توجه، بی خیال، باری به هرجهت
سهل انگار
اهمال گرانه
بی ملاحظه

بپرس